بسیاری از مردان بعد از طلاق از همسرشان تصمیم به ازدواج مجدد میگیرند. این تصمیم بعد از جدایی تصمیم درستی است اما به شرطی که با در نظر گرفتن تمام جوانب و کاملا منطقی گرفته شود. متاسفانه بسیاری از مردان در مدت کوتاهی بعد از طلاق بدون شناسایی و اصلاح اشتباهات زندگی سابق خود دوباره ازدواج میکنند. به یاد داشته باشید که چنین اقدامی قطعا در آینده مشکلات بیشتری را برای شما ایجاد خواهد کرد. مخصوصا اگر صاحب فرزند هستید و حضانت او برعهده شماست بهتر است کمی با دقت قدم بردارید چون در غیر این صورت فرزندتان نیز در آینده درگیر مشکلات احتمالی شما خواهد شد. ما در این مقاله ضمن محترم شمردن تصمیم شما نکاتی را ارائه میکنیم که میتواند در این فرایند به شما بسیار کمک کند.
7 نکته مهم قبل از تصمیم به ازدواج مجدد بعد از طلاق
مدتی برای ازدواج مجدد دست نگه دارید
بلافاصله بعد از طلاق ازدواج نکنید و سعی کنید به خودتان فرصتی حداقل یکساله بدهید. در این مدت بیشتر روی خودتان کار کنید و از خاطرات رابطه قبلی بیرون بیایید. لیستی از مشکلاتی را که در رابطه قبلی خود داشتید یادداشت کنید و ببینید برای هرکدام از آنها چه راهکاری دارید. اگر برخی از آنها مربوط به شما میشوند سعی کنید در این مدت آنها را جبران و اصلاح کنید. اشتباهاتی را هم که مربوط به همسر سابقتان میشوند را دقیق و موبه مو بررسی کنید تا در ازدواج مجدد دوباره با آنها روبرو نشوید. آنچه در این مرحله بسیار اهمیت دارد صبور بودن و عجله نکردن است. پس به خودتان زمان بدهید. اگر فرزند یا فرزندانی هم دارید شرایط روحی آنها را در نظر بگیرید. آنها در هر سنی هم که باشند آمادگی برقراری ارتباط جدید با زن دیگری جز مادر خودشان را ندارند. پس به این نکته نیز بسیار زیاد دقت کنید تا در آینده با هم دچار اختلاف نشوید. در این مرحله کمک گرفتن از یک روانشناس در سه زمینه میتواند به شما کمک زیادی کند.
- می توانید به کمک روانشناس نقایص رفتاری خود را اصلاح کنید.
- با مشکلاتی که بعد از طلاق برای شما و فرزندانتان ایجاد میشود بهتر و راحتتر کنار بیایید.
- می توانید به کمک روانشناس فرزندان خود را آماده ورود به رابطهای جدید کنید.
حتما بخوانید: مشاوره طلاق چیست؟(مشاوره طلاق چه کمکی می تواند به من بکند؟)
موضوع طلاق خود را در همان جلسه اول مطرح نکنید
اشتباهی که بسیاری از مردان در جلسه خواستگاری میکنند این است که برای نشان دادن حسن نیتشان فورا در همان جلسه اول یا حتی از پشت تلفن به طرف مقابلشان میگویند که یکبار ازدواج کرده و جدا شدهاند. اما این موضوع میتواند تاثیر منفی زیادی بر نظر خانم داشته باشد. با این کار او را شوکه میکنید و احتمال بسیار زیاد جواب منفی میگیرید. اگرچه شما درباره این موضوع باید کاملا روراست باشید اما نه در همان برخورد اول. بهتر است شما در جلسه اول گفتگو تصویر مثبتی از خودتان را که تا قبل از این مرحله روی آن کار کرده بودید، به طرف مقابلتان نشان دهید تا او کمی دلش از بابت شخصیت رشد یافته شما قرص شود و آمادگی شنیدن مسئله ازدواج قبلی شما را داشته باشد. سپس در جلسه دوم، بسیار با اعتماد به نفس و محترمانه موضوع را به شخص دخترخانم مطرح کنید نه خانوادهاش. بهتر است به او بگویید که صداقت و روراستی برای شما یکی از اصول مهم زندگی است به همین خاطر باید مسئله مهمی را با ایشان درمیان بگذارید. بدون احساس ترس موضوع را مطرح کنید. یادتان باشد که شما خطایی مرتکب نشدهاید که بابت آن شرمنده باشید. دلایل خود را از جدایی مطرح کنید و بگویید شما و همسر قبلیتان در کنار یکدیگر آرامش نداشتید و به رشد هم کمکی نمیکردید. به همین دلیل تصمیم به جدایی گرفتید. خیال دخترخانم را از بابت خودتان راحت کنید و پیشنهاد مراجعه به روانشناس بدهید. به او بگویید که حاضرید برای شناخت بیشتر هم دوره آشنایی را طولانیتر کنید و در این فاصله زیر نظر یک مشاور باشید. اگر دخترخانم شما را بابت اینکه چرا از همان روز اول موضوع را مطرح نکردید مورد سرزنش قرار داد در پاسخ بگویید که چون برای او و خودتان احترام قائل بودید و خواستید این موضوع را در زمان مناسب و در شرایط مناسب مطرح کنید و اکنون به تصمیمی که میگیرد احترام میگذارید.
برای شناخت همسر جدیدتان وقت بگذارید
یکی دیگر از نکاتی که باید به آن توجه بسیاری کنید، شناخت طرف مقابلتان است. شخص مقابل شما چه دختری مجرد باشد چه یک زن مطلقه، در هردو صورت باید زمان نسبتا زیادی را صرف شناخت روحیات و شخصیت او کنید. به هیچ عنوان فکر نکنید که چون ازدواج قبلی شما به شکست منجر شد پس ازدواج دوم اهمیتی ندارد و فقط باید یک نفر باشد که برای شما آشپزی کند و مراقب فرزندانتان باشد. به هیچ عنوان اینگونه نیست و بسیاری از افراد حتی در ازدواج دومشان زندگی بسیار موفق و شادی را تجربه میکنند. پس برای تصمیمی که میگیرید وقت بگذارید و وارد هر رابطهای نشوید. این موضوع خصوصا درباره خانمی که قبلا تجربه زندگی مشترک داشته بیشتر صدق میکند. باید به خوبی علت جدایی او را بپرسید و بفهمید چرا از دیگر جدا شدند. البته بیش از اندازه وارد جزئیات نشوید. در این مرحله باز هم کمک گرفتن از یک روانشناس میتواند کمک بسیار زیادی به شما بکند.
حتما بخوانید: مشاوره ازدواج با مرد مطلقه:دختر مجرد با مرد زن طلاق داده
اشتباهات زندگی قبلی را وارد زندگی جدیدتان نکنید
بسیاری از مردان تصمیم میگیرند تا در ازدواج دوم خود تغییر رویه بدهند و اشتباهات زندگی قبلی را دوباره تکرار نکنند. این موضوع از یک جهت بسیار درست و منطقی است؛ اما از جهتی دیگر میتواند همراه با افراط و تفریطهایی باشد. برای مثال مردی که در زندگی قبلی خود مدام به همسرش محبت میکرده، از لحاظ اقتصادی اصلا برای او کم نمیگذاشته، یا همیشه همه چیز را فراهم میکرده اکنون تصمیم میگیرد تا دیگر به همسرش بهای چندانی ندهد تا مبادا او مانند همسر سابقش خودش را گم کند و قدرشناس نباشد. یا بر عکس مردی که همیشه به همسر سابقش سختگیری میکرده اکنون به همسر دومش بسیار میدان میدهد و او را غرق در محبتهای خود میکند. این وارد کردن اشتباهات زندگی سابق به زندگی جدید و تلاش برای جبران آنها دوباره شما را درگیر چرخه معیوبی میکند که هیچ وقت تمامی ندارد و مدام ذهن شما را درگیر خود نگه میدارد، به صورتیکه نمیتوانید از زندگی جدید خود لذت واقعی را ببرید. پس شناسایی مشکلات و مدیریت آنها راهی برای رسیدن به آرامش در زندگی جدیدتان است.
اگر فرزند دارید حواستان به آنها نیز باشد
اگر از ازدواج خود صاحب فرزندی نباشید شاید خیلی راحتتر بتوانید برای ازدواج مجدد تصمیم بگیرید. اما زمانی که پای فرزندان وسط میآید همه چیز فرق میکند و حتی سختتر میشود. فرزندان شما در هر سنی هم که باشند بعد از جدایی بسیار آسیبپذیر و حساس میشوند. فرزندان طلاق بخاطر جدایی والدینشان بسیار اندوهگین میشوند و گاهی اوقات خود را مسبب این جدایی میدانند. اعتماد به نفس این کودکان در مقایسه با کودکان عادی بسیار پایینتر میآید و در جمع همسالان خود با خجالت حاضر میشوند. این اتفاق مخصوصا در سنین پایینتر بیشتر رخ میدهد چراکه آنها هنوز به این درک نرسیدهاند که یک زن و مرد زمانیکه دیگر با هم به آرامش نمیرسند بهترین گزینه برایشان طلاق است. در نظرآنها طلاق یعنی بدترین اتفاق در این دنیا چون دو شخص محبوبش یعنی پدر و مادرش را از هم جدا کرده و خانواده آنها را بهم ریخته است. این آسیبهای روحی تنها یک طرف قضیه است و طرف دیگر قضیه زمانی است که شما با خانم دیگری ازدواج میکنید و او را به عنوان مادر جدید به فرزندتان معرفی میکنید. این موضوع اگر براساس اصول صورت نگیرد بدترین اتفاق برای فرزند شما خواهد بود. پذیرفتن مادری جدید به جای مادر خودش کار راحتی نیست. او شما و مادرش را در کنار هم میخواهد نه در کنار زنی دیگر. اما اگر شما کاملا با مطالعه و دقیق این مرحله را جلو ببرید و در انتخاب همسرتان نیز دقت لازم را کرده باشید مطمئن باشید که فرزندانتان خیلی راحت با این مسئله کنار میآیند. به شرطی که برای آنها وقت بگذارید، بدگویی مادرشان را نکنید و همسر جدیدتان را به آنها ترجیح ندهید.
شرایط را مدیریت کنید و نسبت به وفاداریها حساس باشید
کودکان حتی در بهترین شرایط هم احساس میکنند که بین والدین واقعی خود گیر کردهاند و احتمالاً فکر میکنند که خوش گذراندن با همسر آیندهتان هرچند باعث خشنودی و رضایت شما میشود، اما از طرف دیگر، خیانت به مادرشان محسوب میشود. بنابراین فرزندتان را مجبور به انتخاب نکنید و محدودیتهایی را که او احساس میکند، بررسی کنید. به فرزندتان اجازه بدهید که به مادرش و نزدیکان او احترام بگذارد و آنان را دوست داشته باشد و بگذارید به تدریج با همسر جدیدتان گرم بگیرد و محبت او در دلش جوانه بزند.
به طورکلی با داشتن مهارت مدیریت به راحتی میتوانید رابطه جدید را سالم و بدون اختلاف پیش ببرید.
انتظار نداشته باشید که احساسات همسر جدیدتان نسبت به فرزندتان مانند شما باشد
خیال خوشایندی است، اما نامادری نمیتواند به اندازه شما به فرزندتان اهمیت بدهد. البته منظورمان این نیست که ناپدریها و نامادریها نمیتوانند با فرزند خواندههایشان صمیمی شوند؛ مسلم است که میتوانند به هم نزدیک شوند. اما احساسات آنها با احساسات پدر و مادر واقعی تفاوت دارد. وقتی به دخترتان نگاه میکنید، فرزند 16 سالهتان را میبینید که وقتی 4 سالش بود، برایتان شیرینی میآورد و شبها که از سر کار به خانه برمیگشتید، بوسه بارانتان میکرد. اما همسرتان یک دختر لوس خودخواه را میبیند که از قوانین خانه سرپیچی میکند. بنابراین انتظار اختلاف نظر درباره فرزندانتان را داشته باشید و خودتان را برای شنیدن نظرات مخالف درباره تربیت فرزندان آماده کنید.
با همسر جدیدتان متحد شوید و برنامهتان را آماده کنید
هیچ چالشی به اندازه متحد شدن والدین با هم نمیتواند موفقیت خانوادهای را که بعد از طلاق شکل گرفته است، پیشبینی کند. ناپدری و نامادری باید نقش خود را در خانواده پیدا کند، محدودیتهایش را برای اعمال قدرت در خانه بشناسد و از قدرت والد اصلی کودک برای ایفای نقش رهبری خود در خانه کمک بگیرد. والدین بیولوژیک باید نقششان را در مقام برقرار کننده نظم و انضباط و تربیت کننده زنده نگه دارند و در عین حال از همسر جدیدشان حمایت کنند تا در نقش خود جا بیفتد. مدیریت این نقشها آسان نیست؛ بنابراین برنامهریزی کنید و با هم متحد باشید.
بدانید که چه حرفهایی باید به فرزندتان بزنید
سعی کنید در کنار کمک گرفتن از یک روانشناس خودتان نیز شروع به حمایت کردن از فرزندانتان کنید. به آنها بگوئید:
- اشکالی ندارد که درباره افراد جدیدی که به زندگیت وارد شدهاند، گیج و سردرگم باشی.
- اشکالی ندارد که از طلاق من و مادرت ناراحت باشی.
- باید به یک فرد مطمئن اعتماد کنی و درباره این موضوع با او حرف بزنی.
- مجبور نیستی همسر جدیدم را دوست داشته باشی، اما باید به او احترام بگذاری و با او همان رفتار مودبانهای را داشته باشی که با معلمت داری.
- مجبور نیستی طرف من یا مادرت را بگیری. اگر احساس کردی که بین من و مادرت گیر کردهای، حتماً به من بگو تا راهحلی برای این مشکل پیدا کنیم.
- تو به دو خانه با قوانین، عادتها و روابط متفاوت تعلق داری. جایگاه خودت را در هر خانه پیدا کن و سعی کن روابط خوبی را با افراد این دو خانه برقرار کنی.
- استرس زندگی کردن در خانه جدید و با آدمهای جدید در نهایت کم خواهد شد.
- من عاشقت هستم و همیشه در قلبم جایی برای تو وجود دارد. میدانم که برایت سخت است تا من را با یک نفر دیگر تقسیم کنی، اما فراموش نکن که چقدر دوستت دارم.
ازدواج مجدد مردان بعد از طلاق تصمیم منطقی و درستی است اما به شرطی که تمام پیش نیازهای آن برآورده و درنظر گرفته شود. اگر از ازدواج قبلی خود صاحب فرزند هستید باید کمی محتاطانهتر قدم بردارید. به همین دلیل سعی کنید خیلی برای ازدواج مجدد بلافاصله بعد از جدایی عجله نکنید. به خودتان زمانی دست کم یکساله بدهید و در این مدت به شناسایی مشکلات ارتباط قبلی خود بپردازید. اگر این مشکلات از سمت شما بودند آنها را اصلاح کنید و اگر از سمت همسر سابقتان بودند تلاش کنید تا در ازدواج دوباره خود اسیر آنها نشوید. موضوع طلاقتان را در همان جلسه اول مطرح نکنید. زمان کافی برای شناخت شخص موردنظرتان بگذارید. اگر این خانم قبلا سابقه زندگی مشترک را دارد سعی کنید زمان بیشتری برای شناخت او صرف کنید. در این شرایط برای گرفتن بهترین تصمیم میتوانید از یک روانشناس کمک بگیرید چراکه این تصمیم مهمترین تصمیم زندگی شما در این برهه است. اشتباهات زندگی قبلی خود را وارد زندگی جدید نکنید. اگر صاحب فرزند هستید از سلامت روح و روان فرزندان خود غافل نشوید و آنها را بین زمین و هوا رها نکنید. روحیه آنها بعد از جدایی شما از همسرسابقتان بسیار شکننده شده است پس تا نرسیدن به آمادگی کافی آنها را در عمل انجام شده قرار ندهید. حمایتشان کنید، برایشان وقت بگذارید و مدام به آنها یادآوری کنید که چقدر دوستشان دارید. مدیریت ارتباط بین فرزندان و همسر جدیدتان یکی از وظایف شما در این دوران است. پس هیچکدام را بر دیگری ترجیح ندهید و از فرزندتان توقع نداشته باشید که خیلی سریع با همسر جدید شما صمیمی شوند.
پرسش و پاسخ کوتاه