تفاهم! شاید این واژه اولین چیزی باشد که وقتی حرف از ازدواج موفق و انتخاب درست به میان میآید یاد هر فردی میفتد! “زن و مرد برای داشتن یک زندگی خوب باید تفاهم داشته باشند”! معنی این تفاهم چیست؟ تفاهم یعنی ما باید فقط و فقط با فردی ازدواج کنیم که تمام عقاید، دیدگاهها و نظراتش شبیه ماست؟ مگر اصلا چنین فردی وجود دارد که هیچ گونه تفاوت و اختلاف نظری با ما نداشته باشد؟ قطعا خیر! پس منظور از این واژه آشنا چیست؟ چطور بفهمیم با فردی تفاهم داریم یا خیر؟ اگر با همسرمان تفاهم نداشتیم چه باید بکنیم؟ این مقالات سوالات شما در این زمینه را جواب میدهد.
تعریف تفاهم چه هست و چه نیست؟
تفاهم در لغت به معنای فهماندن و فهمیدن است، به زبان ساده تفاهم داشتن با کسی یعنی شما و او میتوانید یکدیگر را بفهمید! خوشحالی و ناراحتی یکدیگر را بفهمید، عقاید و دیدگاه یکدیگر را بفهمید! به کلمه “فهمیدن” دقت کردید؟ فهمیدن لزوما به معنای هم عقیده بودن نیست! شما و شریک عاطفیتان ممکن است هم نظر و هم عقیده نباشید اما یکدیگر را بفهمید و به تفاوتهای یکدیگر احترام بگذارید. برخی تصور میکنند تفاهم داشتن یعنی هیچ اختلاف نظری نداشتن در صورتی که این تصور صحیح نیست. ادامه مقاله این موضوع را بیشتر شرح میدهد.
پذیرش مهره اصلی تفاهم
برای تفاهم داشتن با همسرتان در قدم اول باید پذیرش داشته باشید! بدون پذیرش نمیتوانید هیچ نظری غیر از نظر خودتان را بشنوید، جزء اصلی درک دیگران نیز پذیرش است! بدون پذیرش نه تنها با همسرتان بلکه با هیچ فرد دیگری به توافق نمیرسید! برخی تصور میکنند میتوانند همسری پیدا کنند که تمام نظرات یکدیگر را قبول داشته باشند! چنین چیزی محال است! حتی دو دوقلوی همسان که تمام ژنهایشان مشترک است و با یک پدر و مادر بزرگ شدهاند هم اختلاف نظر دارند! حداقلش این است که شما و همسرتان از دو جنس مختلف زن و مرد هستید، همین یعنی اختلاف نظر و احساسا در شما وجود خواهد داشت پس تمرین کنید پذیرش عقیده و نظر دیگران را بیاموزید!
درک متقابل
حتی اگر شما و همسرتان عقیده و نظر یکسانی در بیشتر امور داشته باشید، در طول روز ممکن است تجربیات متفاوتی را از سر بگذرانید. مثلا شاید شما و همسرتان هر دو قبول داشته باشید که محیط کار نیاز به سازگاری دارد، اما این همسرتان است که تمام طول روز را در یک محیط فرسایشی سپری میکند و نیاز به درک شدن دارد، نمیتوانید با تکرار این عقیده که باید سازگاریات را بالا ببری در او حس درک شدن را به وجود بیاورید! بگذارید برای روشن شدن موضوع مکالمه دو زوج را در زوج درمانی همیار عشق برایتان بیاوریم:
زن: من تمام طول روز از 8 صبح تا 9 شب ارباب رجوع دارم، باورتون نمیشه حتی وقت غذا میرم آشپزخونه یه قاشق میخورم دوباره میام مشتری راه میندازم! یک لحظه مشتری اونجا بمونه مدیرم از دوربین میبینه و سریع جریمه میکنه. شب که میام خونه پر از تنش هستم! همه بدنم از عصبانیت و خشم میلرزه بعد شوهرم میگه کار همینه دیگه!
مرد: خوب عزیز من مگه چندتا کار عوض نکردی؟ غیر از این بود بقیه محیط کارها؟
زن: خوب یعنی چی همه محیط کارها همینه؟ منظورت اینه مشکل از منه؟ من که عاشق کار کردنم
مرد: نه منظورم اینه باید بسوزی و بسازی منم دوست دارم کار بهتری پیدا کنی چرا که نه ولی وقتی نیست چه کار باید بکنیم باید تا صبح غر زدن تو رو بشنوم من؟ من وقتی میبینم کاری ازم ساخته نیست عصبانی میشم
درمانگر: مینا جان، دقیقا چه انتظاری از همسرت داری؟ دوست داری چی از همسرت بشنوی؟
زن: هیچی به خدا فقط دوست دارم بشنوه همین! یا حداقل بغلم کنه اون لجظه ولی سریع جبهه میگیره میگه غر میزنی چقدر
احتمالا خودتان هم با خواندن مکالمه بالا متوجه شدید که این دو نفر اختلاف نظری ندارند، هر دو شرایط محیط کار را تا حدودی میدانند، هر دو موافق شاغل بودن خانم هستند و … اما درک متقابل از هیجانات یکدیگر ندارند! شاید بهتر بود این خانم موضوع را اینطور بیان میکردند تا آقا احساس عجز نکند:” خوبه که میام خونه تو هستی، سرکار واقعا تنش دارم، کاری هم ازمون ساخته نیست اما همین که به تو میگم انگار بارم سبکتر میشه”. آقا هم اگر میخواست شرایط همسرش را درک کند بهتر بود میگفت:” واقعا شرایط کار سخته، اونقدر که حتی آدم قوی و سازگاری مثل تو هم خسته شده، خوشحالم میایی برای من میگی، هرچند کاری از من ساخته نیست و ناراحت میشم اما همین که برام میگی و درد و دل میکنی آروم میشم، به نظرت چی کار میتونیم بکنیم که اونجا حالت بهتر باشه”؟ پس دیدید که گاهی بحثهای زن و شوهری ناشی از عدم تفاهم نیست ناشی از عدم درک است! و همین که هم هقیده باشید برای روابط حسنه کافی نیست!
چرا تفاهم در برخی زندگی مشترکها از بین میرود و چه باید کرد؟
قطعا همه ما سعی میکنیم برای انتخاب شریک زندگی، فردی را انتخاب کنیم که تا حد ممکن شبیه به ما فکر میکند، نسبت به ما پذیرش و درک متقابل دارد و حداقل در مورد مسائل اصلی و اساسی زندگی هم عقیده هستیم، فردی که اگر هم اختلاف نظری با ما داشته باشد سعی میکند آن را مدیریت کند، اما چه میشود که رویای یک زندگی صلح آمیز ناگهان تبدیل به میدان جنگی بی انتها میشود که گاهی فکر کنید از اول انتخاب درستی نداشتید؟! در ادامه برخی از مهمترین دلایل این موضوع را بررسی میکنیم:
لجاجت میکنید!
اگر با همسرتان تفاهم ندارید یک لحظه فکر کنید و زمانهایی را به خاطر بیاورید که میدانشتید اشتباه میکنید و حق با اوست اما از روی لجاجت نپذیرفتهاید! متاسفانه در اتاق مشاوره با بسیاری از خانمها و آقایانی مواجه میشویم که وقتی گاردشان شکسته میشود و به درمانگر اعتماد میکنند که میدانستند اشتباه میکنند اما از روی لجاجت ادامه دادهاند! اگر شما هم از این دسته آدمها هستید که تاب انتقاد ندارند، وقتی میفهمند اشتباه کردهاند عذرخواهی نمیکنند و با همسرشان لج میکنند، به این فکر کنید که افرادی هستند که با هم اختلاف نظر دارند اما با داشتن مهارتهای ارتباطی، همدلی و درک متقابل میتوانند با صلح و آرامش در کنار هم زندگی کنند! اما شما و همسرتان با وجود تفاهم با یکدیگر لج میکنید و زندگی را به کام خودتان تلخ میکنید.
نمیدانید چطور احساستان را بیان کنید!
همیشه گفتهاند برای حل یک موضوع ابتدا باید بدانید صورت مساله چیست؟! تا زمانی که شما احساساتتان را درست بیان نکنید همسرتان نمیداند صورت مساله چیست و ممکن است بر اساس حدس و گمان خودش عمل کند و اوضاع را بدتر کند! در واقع بیان احساسات شما نوعی معرفی صورت مساله است. وقتی از موضوعی مشخصا ناراحت هستید نباید توقع داشته باشید با قهر، سر و سنگین بودن، متلک گفتن یا داد و فریاد همسرتان متوجه شود چه میخواهید. این جمله:” خودش باید بفهمه من بگم که دیگه فایدهای نداره”! مخرب ترین کاری است که میتوانید با احساساتتان بکنید! آنچه فایده ندارد بیان درخواستها و نیازهایتان نیست، توقع داشتن از همسرتان برای فکر شما را خواندن بی فایده است! اگر او علم غیب ندارد دلیل بر عدم تفاهم شما نیست!
حریم خصوصی یکدیگر را محترم نمیشمارید!
شاید شما و همسرتان هر دو نسبت به روابط، تفریح، فیلم، موسیقی، غذا و … عقاید نسبتا مشترکی داشته باشید اما یادتان باشد گاهی هر کدام از ما حوصله تمام چیزهایی که دوست داشتیم را نداریم! مثلا همسر شما ممکن است همیشه از رفتن به پیاده روی لذت ببرد اما یک روز بعد از ظهر دلش بخواهد استراحت کند و کاری انجام ندهد! این حریم خصوصی اوست مه گاهی بخواهد برنامهاش را تغییر دهد و کارهایی را انجام دهد که خودش دوست دارد حتی اگر شما مخالف باشید! البته منظور ما تمام مواردی است که در چارچوب عرف و یک ازدواج و رابطه سالم است نه چیزی غیر از آن، ما نمیتوانیم پنهان کاری کنیم، دروغ بگوییم و خیانت کنیم و بگوییم این حریم خصوصی من است! بنابراین اگر گاهی همسرتان خلاف سلیقه شما بود سریع نتیجه نگیرید که با هم اختلاف نظر دارید!
کنترل گر هستید
همانطور که تا اینجای مقاله خواندید برای داشتن تفاهم لازم نیست تمام نظراتتان یکسان باشد! مهم تر از نظر یکسان داشتن این است که یکدیگر را درک کنید و در چارچوب رابطه سالم پذیرش داشته باشید! اما گاهی ما آنقدر کنترل گر هستیم که نمیتوانیم اجازه دهیم همسرمان کاری خلاف نظر ما که هیچ، کاری بدون اجازه ما انجام دهد! کنترل گری نه تنها تفاهم بلکه صمیمت بین شما هم از بین میبرد و باغعث میشود طرف مقابل همیشه نسبت به شما گارد داشته باشد و آماده دفاع از هویت مستقل خود شود! اگر احساس میکنید فرد کنترل گری هستید، در قدم اول برای ایجاد تفاهم در زندگی مشترک باید روی خودتان کار کنید!
موضوعاتی که باید برای تفاهم داشتن بررسی کنید
تفاهم یک مقوله نسبی است، ممکن است در برخی موارد با یکدیگر تفاهم داشته باشید و در برخی موارد دیگر خیر، همانطور که گفتیم توانایی در حل اختلاف نظر بسیار اهمیت دارد، اما در یک سری موارد اساسی بهتر است تا جای ممکن عقایدتان شبیه به یکدیگر باشد:
- عقاید دینی و مذهبی
- تمایلات جنسی
- فرزندپروری
- باورهای اخلاقی
- مدیریت مالی
پرسش و پاسخ کوتاه