وقتی اسم هوش میآید احتمالا اولین چیزهایی که به ذهنتان میرسد فردی است که میتواند به سرعت ضرب 4 در 4 انجام دهد، نابغه است، کاشف است و تحصیلات عالیه با نمرات بالا دارد! اما این تنها بخش کوچکی از هوش است! همش جنبههای بسیار مختلف دیگری دارد که ممکن است فردی در برخی آنها ضعیف و در برخی دیگرش سرآمد باشد! یکی از این جنبههای مهم هوش هیجانی و عاطفی است که یک رابطه عاطفی به شدت به آن نیازمند است و بدون آن رابطه با چالشهای جدی مواجه میشود. در این مقاله شما را با تعریف و جنبههای مختلف هوش هیجانی و عاطفی به خصوص در رابطه عاشقانه آشنا میکنیم و به شما کمک میکنیم بتوانید این جنبه مهم هوش را در خود تقویت کنید.
هوش هیجانی و عاطفی چیست؟
هوش هیجانی و عاطفی به زبان ساده یعنی من قدرت تشخیص احساسات و هیجانات خودم و دیگران را دارم و میتوانم در زمان و مکان مناسب در برابر این احساسات و هیجانات عکس العمل صحیح از خودم نشان دهم! شاید این جملات به نظرتان ساده باشد و تصور کنید همه افراد میتوانند چنین مهارتی را داشته باشند اما اصلا اینچنین نیست و درصد بالایی از مشکلات رابطه به دلیل همین پایین بودن هوش هیجانی و عاطفی است.
آیا همه از هوش عاطفی و هیجانی بهره مند هستند؟
مانند سایر جنبههای هوش، هوش هیجانی و عاطفی هم محصول وراثت و تربیت است! بنابراین همه افراد سالم تا حدی این هوش را دارند اما محیط و تربیت والدین و برخورد با اطرافیان به شدت روی بالا بردن یا مسدود کردن این هوش اثر گذار است. مثلا یک کودک ایزوله که هیچ کاری در زندگیاش به جز درس خواندن انجام نداده است و با هیچ چالش در روابطش مواجه نشده است مهارت چندانی در این هوش پیدا نمیکند حتی اگر از نظر تحصیلی بسیرا موفق و باهوش باشد! برعکس فردی ممکن است از نظر محاسباتی و تحصیلی چندان قوی نباشد اما از همان دوران مدرسه ببینیم با همکلاسان و معلمان چنان رابطهای برقرار میکند که همه مدرسه او را دوست دارند و الگویش در این راه والدین یا خواهر و برادرش هستند! و برخی افراد نیز آنقدر خوش شانس هستند که وراثت و تربیت خانوادگیشان این فرصت را به آنها داده باشد تا در همه جنبههای هوش حرفی برای گفتن داشته باشند.
آیا هوش عاطفی و هیجانی قابل آموختن است؟
جواب سوال بالا یک بله قاطعانه است! با تمرین و آموختن میتوانید این مهارت را در خود تقویت کنید و فرقتان با افرادی که به واسطه ورثتشان مستعد داشتن این هوش هستند این است که به تمرین بیشتری نیاز دارید. البته این توضیح مختص افراد عادی با میزان هوش و توانایی نرمال در جامعه است و شامل حال ناتوانیهای شدید ذهنی یا اختلالات جدی روانشناختی نمیشود.
آیا هوش عاطفی و هیجانی تنها در رابطه عاطفی مفید است؟
قطعا خیر! هوش عاطفی و هیجانی همان طور که تعریف کردیم یعنی شناسایی و مدیریت هیجانات احساسات خودمان و دیگران! این دیگران شامل حال خانواده، دوستان، آشنایان، همکاران، فرزندان و حتی افراد عادی در اجتماع که شما با آنها برخورد میکنید هم میشود! از آن گذشته هوش هیجانی به شما کمک میکند بتوانید حال خودتان را خوب کنید و مدیریت روحیهتان را به بعهده بگیرید.
نشانههای وجود هوش عاطفی و هیجانی در فرد
متوجه تغییرات رابطه شدن
یکی از نشانههای مهم داشتن هوش هیجانی این است که شخص میتواند به خوبی متوجه تغییراتی که در رابطه اتفاق می افتد بشود و خود را با آن تطبیق دهد و کمک کند شریک عاطفیاش نیز شرایط را درک کند. مثلا وقتی در طول زمان میزان هیجان در رابطه جنسی تغییر کند او میداند لازم است در رابطه جنسیشان تغییراتی حاصل کند، وقتی میبیند شریک عاطفیاش به خاطر اوضاع کاری و درسیاش استرس دارد میداند چطور باید شرایط آرام کردن خانه را فراهم کند یا وقتی میبیند صمیمیتشان افزایش یافته خوب میفهمد که از این نقطه قوت باید به نفع رابطهشان استفاده کند. در هر صورت فردی که هوش هیجانی دارد هرگونه تغییر مثبت و منفی را در رابطه تشخیص می دهد و برای حفظ تعادل در رابطه قدم بر میدارد.
اهمیت دادن به چالشها و تنشهای رابطه
فردی که دارای هوش هیجانی است به هیچ عنوان به رابطهاش بی تفاوت نیست! او هرگز وارد فاز قهر و سکوت و بی تفاوتی نمیشود زیرا به عنوان یک فرد باهوش میداند این رفتارها در درجه اول به روحیه خودش آسیب میزند و اگر چنین رفتارهایی داشته باشد یک جای کارش میلنگد. بنابراین با دید باز تنشها و چالشهای رابطه را میپذیرد و بررسی میکند. وقتی با یک فرد دارای هوش هیجانی رابطه دارید لازم نیست مدام برای او توضیح دهید چه مشکلاتی در رابطه وجود دارد، او آنها را میبیند و انکارشان نمیکند و وقتش را بیشتر صرف حل مشکلات میکند.
پذیرش احساسات مثبت و منفی در خود
یکی از بزرگترین حسنهای افراد دارای هوش هیجانی این است که اهل سرکوب و انکار هیجانات و احساسات مثبت و منفیشان نیستند. اینکه کسی هوش هیجانی داشته باشد دلیل بر این نیست که شکست عشقی نمیخورد، افت تحصیلی پیدا نمیکند، ورشکست نمیشود و …! اما فرقش با بقیه افراد در این است که احساسات و هیجاناتش را سرکوب و انکار نمیکند، برعکس آن را با شیوه صحیحی بروز میدهد! بنابراین اگر نسبت به شما خشم یا کینه داشته باشد به جای سرکوبش آن را با شیوه اصولی با شما مطرح میکند و به هر دوستان برای حلش کمک میکند.
احترام به نظرات طرف مقابل
یکی دیگر از نشانههای مهم داشتن هوش هیجانی احترام به نظرات و عقاید دیگران است. فردی که هوش هیجانی دارد احساسات و هیجانات را میشناسد و میداند اینها زائیده افکار متفاوت و دیدگاههای متفاوت به اطراف است و هر شخص بنابر تجربه زیسته خودش با مسائل برخورد میکند. او هرگز برای اثبات نظراتش به دیگران نمیجنگد و قصد تحمیل افکارش را برای کسانی که مخالف او سخن میگویند ندارد به خصوص اگر تشخیص دهند طرف مقابل انتقاد پذیر نیست. در هر صورت او ممکن است با شما مخالف باشد و این مخالفت را ابراز کند اما بابت افکارتان تحقیرتان نمیکند چون میداند هیجاناتی مثل تحقیر چه اثری روی سلامت روان شما میگذارد.
شناسایی هیجانات مثبت و منفی طرف مقابل
همان طور که در تعریف هوش هیجانی و عاطفی ذکر کردیم، هوش هیجانی یعنی شخص بتواند احساسات و عواطف خودش و دیگران را تشخیص دهد! بنابراین این شخص همانقدر که در تشخیص احساسات خودش تواناست احساسات و هیجانات دیگران هم تشخیص می دهند، در مورد روابط عاطفی متوجه میشوند که شریک عاطفیشان چه وقتی عصبانی هستند، چه وقتی خوشحال هستند، چه زمانی درگیر استرس هستند و چه زمانی دلشان میخواهد تنها باشند و برعکس چه وقت نیاز دارند کنارش باشند و او را ناز و نوازش کنند! او حتی زمانی که شما نیاز به توجه دارید را متوجه میشود و سعی میکند این توجه را به شما بدهد.
تشخیص اثر رفتارهای خودش بر دیگران
یکی دیگر از موارد مهمی که فرد دارای هوش هیجانی به آن واقف است اثر رفتار و گفتارش روی دیگران است. او میداند چه کلماتی دیگران را ناراحت میکند، میداند با کنایه و طعنه صحبت کردن صحیح نیست، میداند اخم و تخم و سکوت احساس منفی در دیگران ایجاد میکند و … . او حواسش به رفتار و گفتارش هست و شبیه به کسانی نیست که بدون فکر هرچه به زبانشان میآید بگوید و هرکاری دلش میخواهد بکند. سنجیدن گفتار و رفتار یکی از مهمترین خصوصیات افرادی است که دارای هوش هیجانی هستند.
فرصت شناس برای ابراز احساسات و هیجانات مثبت و منفی
فرصت شناسی در بیان و ابراز هیجانات و احساسات بسیار مهم است و هرکسی آن را به خوبی بلد نیست! خالصانهترین و رمانتیکترین احساسات وقتی در زمان و مکان درست بیان نشود اثر مثبتش را از دست میدهد. فردی که دارای هوش هیجانی است میداند وقتی شریک عاطفیاش عصبانی است نباید از او انتقاد کند، میداند وقتی او سرشار از هیجانات مثبت و عاشقانه است وقت گله گذاری نیست، یا میداند وسط رابطه جنسی وقت تسویه حساب کینههای گذشته نیست!
دیدن نیازهای مرتبه بالا در خودش و دیگران
نیازهای انسان تنها محدود به غریزههایش و نیازهای پایه نیست، طبق نظر مزلو انسان 5 نیاز اساسی دارد که اولین آن نیازهای زیستی مثل نیاز به آب، غذا و نیازهای جنسی است. بعد از آن نیاز به امنیت، ، دوست داشته شدن، احترام و در نهایت خودشکوفایی است. کمتر کسی به نیازهای مرتبه آخر خود توجه میکند، متاسفانه خیلی از افراد درگیر نیازهای اولیه هستند اما فردی که هوش اجتماعی دارد، برای خودش و دیگران به دنبال ارتقا و پیشرفت شخصی است. او هرگز اجازه نمیدهد شریک عاطفیاش وسیلهای برای پیشرفت او شود و خودش راکد بماند! هرگز نمیپذیرد همسرش تنها یک وسیله باشد که نقشهای زنانه یا مردانه را در زندگی و رابطه اجرا میکند زیرا میداند فرد برای رضایت از خودش نیاز به خودشکوفایی دارد و کمک میکند خودش و شریک عاطفیاش به آن برسد.
توانایی همدلی و همدردی
احتمالا تا اینجا متوجه شدهاید که فردی با ویژگیهایی که در بالا ذکر کردیم دارای همدلی و همدردی با دیگران است و این توانایی را دارد که به درد و دل دیگران گوش دهد، با آنها همدلی کند و سعی کند بدون قضاوت و تحمیل عقایدش به آنها راهنماییشان کند. او میداند چه زمانی توصیه های دوستانه کند و چه زمانی دست از نصیحت بردارد. دیگران برای درد دل کردن با او معذب نیستند و از اینکه قضاوت شوند نمیترسند و اطمینان دارند او میتواند درکشان کند.
تمرین برای ارتقای هوش هیجانی در رابطه
گوش شنوا داشته باشید
تا زمانی که نتوانید فعالانه به دیگران گوش دهید نمیتوانید احساسات آنها را بفهمید! گوش دادن با شنیدن فرق دارد، شما ممکن است حرفهای شریک عاطفی تان را بشنوید اما آن را گوش ندهید و درکش نکنید و تلاشی هم برای این درک کردن نداشته باشید. گوش دادن یکی از مهارتهای ارتباطی مهم است که به شما کمک میکند رابطهتان را مدیریت کنید.
انتقاد پذیر باشد
انتقادپذیر بودن این فرصت را به شما میدهد که اجازه دهید شریک عاطفیتان بدون ترس از ایجاد چالش درباره شما، رابطهتان و رفتارتان صحبت کند و احساسش را با شما در میان بگذارد. اگر نخواهید بشنوید طرف مقابل در بهترین حالت به تدریج احساساتش را از شما پنهان میکند و در شرایط بد انتقاداتش را با توهین و پرخاشگری بیان میکند. مسلما در چنین شرایطی نمیتوانید احساسات واقعی او را بشناسید و دربارهاش تصمیم بگیرید.
دنبال برنده شدن نباشید
متاسفانه خیلی از زوجها تصور میکنند در چالشها و بحثهایشان حتما باید یک برنده وجود داشته باشد و دوست دارند این برنده خودشان باشند! همین باعث میشود گاهی احساساتشان را قایم کنند، گاهی هیجاناتشان را بزرگ نمایی کنند، گاهی نمایش بازی کنند و … . در چنین شرایطی هم هیچ یک از دو طرف نمیتوانند صادقانه از حال و هوایشان با یکدیگر صحبت کنند. شما به نوبه خودتان سعی کنید در چالشها به جای تلاش برای برنده شدن خوب گوش دهید تا خواستهها و نیازهای او را بشناسید و بتوانید کمک کنید چالش دو طرفه حل شود.
بعد انسانی ماجرا را دست کم نگیرید
ما انسانها ترکیبی از هیجان و منطق هستیم. اگر بخواهیم صرفا هیجانی یا صرفا منطقی باشیم در حال آسیب زدن به خودمان هستیم زیرا بدون یکی از اینها تصمیمات شما صحیح نخواهد بود! در مورد برخودتان با دیگران نیز این موضوع را در نظر بگیرید، همانطور که روابط سراسر از هیجان مناسب نیست روابط سراسر منطق هم مناسب نیست، در مقابل شریک عاطفیتان نیز سعی نکنید همه چیز را منطقی یا به قول معروف با “دو دوتا چهارتا” حل کنید! شریک عاطفیتان نیز مانند انسانهای دیگر دارای منطق و احساسات است، پس در مقابلش هر دوی این ابعاد را در نظر بگیرید تا بتوانید در کنار احساسات و هیجاناتش باشید و با یکدیگر یک تصمیم منطقی بگیرید.
مراقب کمال گرایی باشید
افراد کمالگرا اغلب سعی میکنند همه چیز را به بهترین شکل و کامل حل کنند. در چنین شرایطی ممکن است به شریک عاطفی شما فشار بیاید، هرچقدر هم که شما تلاش کنید نمیتوانید در زندگی مشترک کنترل همه امور را در دست بگیرید و گاهی حتما اوضاع آنطور که شما میخواهید پیش نمیرود و حتی ممکن است علت این به ظاهر نقص شریک عاطفیتان باشد و همین ذهن کمال گرای شما را بهم بریزد و دست به کنترل طرف مقابل بزنید! این روند هر دوی شما را از پای در میآورد، روی کمال گرایی خود کار کنید تا بتوانید وقتتان را به جای صرف کردن روی جزئیات بی فایده روی رابطه و احساسات طرف مقابل بگذارید و با هم مشکلات را حل کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه