قرار اول خوب بود ولی پشیمون شد
چرا نمیخواد دوباره منو ببینه؟
ممکنه براتون پیش اومده باشه بعد از قرار ملاقات اول، بخواین اون رو دوباره ببینین اما اون به شما جواب رد داده باشه. قرار ملاقات اولتون خیلی خوب پیش رفته و شما و او تونستین نقاط مشترک زیادی پیدا کنین اما اون برخلاف شما، تمایلی به قرار دوم نداره. میخواین بدونین چرا؟ پست رو دنبال کنین.
شما رو دوست داره اما نه عاشقانه
اون شما رو در قرار اول پسندیده و از نظر اون شما بسیار جذاب و خوش صحبت هستین و خیلی دوستانه برخورد میکنین. اون شما رو به عنوان یک دوست، دوستتون داره اما از لحاظ فیزیکی، جنسی و احساسی مجذوب شما نشده و برای اینکه به احساسات شما آسیب نزنه، نمیخواد رابطه رو ادامه بدین و قرار دوم رو رد کرده.
هنوز عشق قبلیش رو فراموش نکرده
این افراد هنوز نتونستن عشق قبلیشونو فراموش کنن اما با این حال به قرار ملاقاتها میرن تا یه روزی کسی رو پیدا کنن که آنقدر خوب و دوست داشتنی باشه که کمکشون کنه از رابطهی قبلیشون بیرون بیان و رابطهی جدیدی رو شروع کنن. شاید دلیل رد کردن قرار دوم این باشه که به نظر اون شما نمیتونین کمکش کنین عشق قبلیش رو فراموش کنه.
کسی رو به اون یادآوری میکنین
شاید ظاهر یا اخلاق و رفتار شما، اون رو به یاد کسی میندازه که براش دوست داشتنی نیست. شاید از لحاظ ظاهری یا رفتاری، شبیه عشق قبلیش هستین یا حتی ممکنه حرفهایی میزنین که پدرش میزنه و اون اینها رو دوست نداره، برای همین نمیخواد باهاتون دومین قرار رو بذاره.
شما از اون خیلی بهترین (1)
شاید در قرار اول، اون متوجه شده که از لحاظ مالی، سطح علمی، سطح فرهنگی و اجتماعی و…. با او همخوانی ندارین. اون فکر میکنه که شما از چند لحاظ، سطح بالاتری نسبت بهش دارین و اون این وضعیت رو دوست نداره. درواقع یا پیش شما خجالت میکشه یا اینکه نگرانه که نکنه شما در آینده، این وضع رو به رخش بکشین.
شما از اون خیلی بهترین (2)
مثلا ممکنه او دوست نداشته باشه که شریک عاطفیش از لحاظ مالی، موقعیت شغلی و اجتماعی و… هم سطحش نباشه چون باعث میشه اعتماد به نفسش کم بشه. البته مهمه که برای موفقیت در ازدواج و روابط عاطفی، هر دو طرف رابطه، تقریبا هم سطح باشن و اختلاف زیادی بین شون وجود نداشته باشه تا بهتر بتونن همدیگه رو درک کنن.
اون فقط رابطه جنسی میخواد
اگر اون فقط رابطه جنسی بخواد و فقط جذب اندام و ظاهر شما شده باشه، اگر از صحبت و رفتارتون بفهمه احتمالش کمه که شما به درخواست او به داشتن رابطه جنسی، جواب مثبت بدین، دیگه قرار دوم رو نمیذاره چون میدونه اگر با شما ارتباط رو ادامه بده، ممکنه هیچ وقت به هدفش نرسه.
شما براش مناسب نیستین
شاید به نظر شما، اون براتون مناسبه و شما عاشق و شیفتهاش شده باشین اما ممکنه اون اینطور فکر نکنه. در این صورت شما نمیتونین مجبورش کنین که عاشقتون بشه. حتی شاید تفاوتهایی بینتون هست که شما نمیبینین اما اون متوجهشون شده و اگر رابطه رو باهاتون ادامه میداد، در آینده به مشکل برمیخوردین.
پرسش و پاسخ کوتاه
دو سال پیش یک کاری بود برای یک شرکتی که تو خونه انجام میدادم ارتباطمون با شرکت از طریق یک کانال تلگرام بود اونجا یک خانمی بود اومد از من نحوه ی انجام کار سوال کرد بعد دیگه از همون استارت رابطمه مون خورد اولش راجع به کار بود بعد راجع به مسائل دیگر هم شروع کردیم صحبت کردن بعد یکسال از این ماجرا اوایل سال ۹۷ بود که من این خانم رو تو اون شرکت دیدم ظاهرشون به دلم نشست بعدش همینطوری رابطه مون از طریق تلگرام شکل گرفت با هم صمیمی شدیم ایشون مثلا عکس جاهایی که میرفتن رو برام میفرستادند یک وقتا یک چیزهایی از خاطرات از مشکلاتشون رو تعریف میکردند برای من بعد چند باری هم از من تعریف کردند که مشالله که شما چقدر نسبت به هم نسل های خودتون پخته و اجتماع گشته هستید دهه ۷۰ های همه تعطیلند یا مثلا چند دفعه ای گفتن چقدر حرفاتون به من ارامش میده و غیره البته همیشه تو پیام دادن من پیش قدم بودم اما ایشون بعد پیام دادن شروع میکردند حرف زدن به مقدار زیاد بعد عکس میفرستاند عکس جاها و کارهایی که انجام میدادند یک دفعه هم راجع محله شون صحبت میکردیم ایشون ادرس منزلشون بهم دادند گفتن اگه گذرتون افتاد این ورها در خدمتتون هستیم قدمتون رو چشم دیگه دیگه اخر سری ها سوال هام ازشون زیاد شده بود ایشون گفتند اینقدر دلم میخواد منم ازتون سوال بپرسم بعد شروع کردند راجع به علایقم ازم سوال یک روز علاقه ام رو بهشون گفتم ایشون شروع کرد با دست پس زد با پا پیش کشیدن بعدش با من قرار ملاقات بیرون گذاشت همو بیرون دیدیم ببعد قرار که خداحافظی کردیم پیام دادند که فرهنگ هامون به هم نمیخوره و منم الان نمیتونم درست تصمیم بگیرم من با خواهش و تمنا با ایشون صحبت کردم گفتم درسته شما خیلی مذهبی هستید اما جز این مورد تفاوت زیادی با هم نداریم بعد ایشون گفتن نه مساله این نیست من تحمل سختی ندارم واسه همین هیچ وقت نباید ازدواج کنم میترسم طرفم پشتمو یکهو خالی کنه گفتم دلتو بزن دریا نمیتونم بزنم به دریا وقتی دریا نامرده و منم شنا بلد نیستنم بعدش یک هفته هی میگفتن میترسم علاقه ات گذرا باشه بعد ها پشتمو خالی کنی حتی فردای روز عقد نظرت عوض شه و غیره یک هفته همینطوری صحبت کردیم این دفعه من دعوتش کردم بیرون ایشون گفت اگه برم بیام اخرش بگم نه خیلی بده بعد من گفتم نمیزارم نظرتون نه باشه هر طور شده خودمو بهتون نشون میدم ایشون گفت راجع بهش فکر میکنم اما قول نمیدم بعد شبش بجای امدن به قرار پیام دادن به درد هم نمیخوریم بعد دوباره من خواهش تمنا کردم ایشون امدند گفتن دوست دارم یکبار بیایید منزلمون شاید نظرتون عوض شد راجه به من ببینید اونی که فکر میکنید نیستم قرار شد با مادرشون صحبت کنند نتیجه رو به من بگن بعدش ایشون گفتن مادرم مخالفه بعدش دیگه جواب پیام های منو یک روز کامل ندادن اخرش بعد ارسال پیام های متعدد من گفتن به من که به مادرش گفته اونم گفته نه بعد من گفتن خودتون خوشتون نیامده یا بخاطر مادرتونه ایشون گفتن نه چون خودم خوشم نیامده میشه تمومش کنید من دارم اذیت میشم دوست داشتن که زوری نیست دوستون ندارم بعدش من واسطه فرستادم با پدرش صحبت کنه پدرش گفت دخترم یک چیزهایی گفته بود راجع به این اقا تو خونه ما خیلی مذهبی هستیم و غیره باز من با مادرش و خودش صحبت میکنم نتیجه اش رو به شما میگم چون این موارد دخترم با مادرش هم فکره بعدش پدرش خبر دادن مادرش مخالفه چون نظرش رو ازدواج فامیلیه و از فامیل هم خواستگار داره ما هم معمولا فامیلی ازدواج میکنیم بعدشم این خانم منو بلاک کردن جدیدا منو از بلاک در اوردن.به نظر شما این خانم از من خوشش نیامده یا خوشش امده تحت فشار خوانواده اش کشیده عقب؟