چرا برای موفقیت یک رابطه، فقط عشق کافی نیست
عشق با سازگاری، فرق میکنه
اینکه عاشق کسی شدین، نشون نمیده که اون شخص میتونه برای بلندمدت شریک عاطفی خوب و مناسبی برای شما باشه! ممکنه عاشق کسی بشین که باهاتون خوب رفتار نمیکنه، حس بدی نسبت به خودتون به شما میده، همونقدر که شما بهش احترام میذارین، اون به شما احترام نمیذاره و…. عشق مربوط به احساساته اما سازگاری دو نفر با هم، مربوط به منطق هست. ممکنه عاشق کسی بشین که هدفش از زندگی، زاویه دیدش نسبت به زندگی و ارزشها و اعتقاداتش با شما فرق میکنه.
از همون اولش اشتباه بوده!
خیلیها هستن که عاشق میشن و اون هیجان و جرقه اوایل آشنایی رو احساس میکنن اما بعد از چند ماه با حقیقت مواجه میشن و از خودشون میپرسن:«کجای راه رو اشتباه رفتم؟» حقیقت اینه که از همون اول اشتباه بوده! وقتی دنبال عشق و شریک عاطفی مناسب میگردین، باید از عقل و منطقتون هم استفاده کنین. درسته که شما کسی رو میخواین که شما رو خوشحال کنه و کسی رو میخواین که در کنارش احساس کنین رو ابرها راه میرین اما لازمه که بدونین اون شخص چطور با خودش و دیگران رفتار میکنه، چه ارزشها و اعتقاداتی داره و… اگر شما عاشق کسی بشین که با شما خیلی فرق میکنه، نه تنها در کنارش خوشحال نخواهید بود، بلکه قراره که همش آزار ببینین و ناراحت بشین!
عشق، مشکلات رابطهتونو حل نمیکنه (1)
به این مثال توجه کنین: دو نفر به شدت عاشق همدیگه بودن اما مشکلات زیادی در رابطهشون داشتن. در دو شهر مختلف زندگی میکردن، اونقدر پول نداشتن که بتونن برن همدیگه رو ملاقات کنن، خانوادههاشون مخالف ادامه رابطهشون بودن و…. این دو نفر، سر این مشکلات خیلی با هم دعوا میکردن اما زود آشتی میکردن و رابطهشونو ادامه میدادن. اونها فکر میکردن که عشقی که نسبت به همدیگه دارن، همه مشکلاتشونو حل میکنه، درحالی که واقعا هیچ چیزی تغییر نمیکرد!
عشق، مشکلات رابطهتونو حل نمیکنه (2)
هر روز دعواشون بیشتر و شدیدتر میشد و میدونستن که امیدی به رابطهشون نیست اما با این حال سه سال ادامهاش دادن! آخرش هم فهمیدن که باید رابطه رو تموم کنن.
درسی که میشه از این مثال گرفت اینه: ممکنه عشق باعث بشه که دید و حس خوبی نسبت به مشکلات رابطهتون پیدا کنین اما هیچ وقت نمیتونه مشکلات رو حل کنه!
عشق همیشه ارزش قربانی کردن خودتونو نداره! (1)
یکی از شخصیتهای یک شخص عاشق، اینه که به معشوقش فکر میکنه تا بتونه نیازهاشو برآورده کنه اما سوالی که اینجا مطرح میشه اینه، شما چه چیزی رو قربانی میکنین؟ و آیا ارزششو داره؟ طبیعیه که در رابطه عاطفی، هر دو طرف رابطه گاهی زمانشونو، نیازها و خواستههاشونو نادیده میگیرن تا بتونن نیازهای دیگری رو برطرف کنن اما وقتی که احترام به خود، شان و مقام، هدف زندگی، هویت و شخصیتتونو نادیده میگیرین و قربانی میکنین، براتون مشکلاتی به وجود میاد. اینو یادتون باشه که رابطه عاطفی باید هویت و شخصیت شما رو کامل کنه و باعث رشد و پیشرفتش بشه و نه اینکه بهتون آسیب بزنه یا بخواد شخصیتتونو تغییر بده!
عشق همیشه ارزش قربانی کردن خودتونو نداره! (2)
اگر در رابطه، شرایط طوریه که بهتون بی احترامی میشه یا با شما بدرفتاری میشه، خیلی مهمه که در این شرایط شما چیکار میکنین. اجازه میدین که به خاطر عشقتون همینطوری وضع ادامه پیدا کنه؟ در این صورت آسیب زیادی میبینین و از شخصیت و هویت خودتون فقط یک پوسته نازک میمونه!
اون شخص باید بهترین دوست شما باشه
خیلیها گمان میکنن اینکه میگیم عشقتون باید بهترین دوست شما باشه، یعنی باید باهاش زیاد وقت بگذرونین، همه چی رو بهش بگین، بهش توجه کنین و… اما سوالی اینجا مطرح میشه: آیا رفتارهای بدی که عشقتون نسبت به شما داره رو میتونین در دوست صمیمیتون تحمل کنین؟ اگر رابطهتون سمی باشه، جواب این سوال «خیر» هست.
این حرف رو باید طلا گرفت: اگر میخواین از عشق و رابطهتون نهایت لذت رو ببرین، باید چیز دیگهای به جز عشق و رابطهتونو در اولویت زندگیتون قرار بدین. یک چیز دیگه چیه؟ خود واقعی و زندگی شخصی خودتون!
عشق، چیز خاصی نیست
شما میتونین عاشق آدم بد یا عاشق آدم خوبی بشین. میتونین در هر سنی که هستین بارها عاشق بشین. عشق خاص و تک نیست. هویت و شخصیت شما، ارزشمندی شما، زندگی و اهدافی که براش دارین تک و خاص هستن. اگر شما عشقتونو از دست بدین، میتونین دوباره بدستش بیارین یا حتی شخص مناسبتری رو بدست بیارین اما اگر احترام و ارزشمندی و حس خوب نسبت به خودتون، هویت و شخصیت خاصتونو از دست بدین، به سختی میتونین دوباره بدستشون بیارین. عشق تجربه خوشایندیه و زیباست اما مثل هر تجربه دیگهای میتونه خوب یا بد باشه. عشق همه زندگیمون نیست و برای داشتن رابطه سالم و موفق، کافی نیست.
همیار عشق را در اینستاگرام دنبال کنید.
پرسش و پاسخ کوتاه