دلم براش تنگ شده
ممکنه شما هم جز اون دسته از کسانی باشین که به تازگی از یه رابطه عاطفی بیرون اومدن و هر روز و هر روز با خودشون فکر میکنند که: “وای، چقدر دلم براش تنگ شده؛ کاش به هم نزده بودیم؛ کاش اون حرف رو نمیزدم …” و این فکرهای آزاردهنده و ناراحتکننده هر روزه باعث میشه طاقتتون تموم شه و گوشی رو بردارید که بهش زنگ بزنید.
دوستت دارم
“دوستت دارم”، “ببخشید”، “فقط میخوام باهات حرف بزنم”، و…؛ شاید اینها جملههایی باشه که شما دلتون بخواد به فرد مقابلتون بگید. انگار دست خودتون نیست، انگار یادتون رفته چرا جدا شدید، براتون مهم هم نیست، فقط میخواید که برگرده پیشتون؛ اما راستش رو بخواید هم روانشناسی و هم تجربه نشون داده که متاسفانه این روشها معمولا جواب نمیدن!
چرا هیچی درست نمیشه؟
احتمالا با خودتون فکر میکنید که چرا هر چی دست و پا میزنید و تلاش میکنید، نه تنها طرف برنمیگرده، بلکه بدترم میشه. بگذارید همینجا یه نکته مهم رو بهتون بگم، متاسفانه داستان روابط انسانی اونجوری که شما فکر میکنید نیست؛ چون اگه بود، خب دیگه اینهمه انسانشناس و روانشناس و تحقیق و پژوهش علمی دیگه بیمعنا بود!
اثر زیگارنیک
توی روانشناسی علمی یه مفهومی وجود داره به اسم “اثر زیگارنیک” که توی بحث روابط انسانی هم خیلی ازش استفاده میکنند؛ اما اول بگذارید یکم راجع این که زیگارنیک چیه صحبت کنیم تا برسیم به بحث خودمون یعنی بازگرداندن عشق.
تکالیف ناتموم
تا حالا اصطلاح “معتاد به سریال” رو شنیدید؟ یا تا حالا شده خودتون وقتی سریال مورد علاقتون تموم میشه با خودتون بگید: “اه، …”؟ بعدشم تا دفعه بعد لحظه شماری کنید که قسمت جدیدش شروع بشه؟ تا حالا فکر کردید چرا کمپانیهای بزرگ انقدر سرمایهگذاری میکنند که سریالهای پرهزینه بسازن تا در کنارش تبلیغ کنن؟ جوابش یه کلمست: تکالیف ناتموم!
تکلیف ناتموم چیه؟
سریالها یه ویژگی مشترک دارن، اونم اینه که تو نقطه اوج داستان، قطع میشن و این باعث میشه داستان از ذهنتون خارج نشه؛ چرا؟ چون مغز ما علاقه داره همه چیز رو به طور کامل ببینه، نه نصفه و نیمه. برای همین وقتی یه سری اطلاعاتی به طور ناقص و کامل نشده به ما داده میشه، دائم توی ذهن ما میاد، چون مغزمون دلش میخواد کاملش کنه.
تو مغزش موندگار بشید
در حوزه برگردوندن، این اثر زیگارنیک بسیار موثره. تکنیکهای مختلفی وجود داره که به شما یاد داده میشه چطوری خودتون رو توی ذهن فرد مقابل حفظ کنید، جوری که نتونه فراموشتون کنه که این باعث میشه بعد از جدایی از شما دائم با خودش فکر کنه: “وای، چه کسی رو تو زندگی از دست دادم”.
برش گردونید
ما میخوایم بهتون یاد بدیم که چطوری با استفاده از روشهای علمی و کاربردی به فرد مقابل نشون بدید که جدایی راه درستی برای شما دو نفر نبوده. ما بهتون یاد میدیم کسی که دوست دارید رو برگردونید و اینبار با جبران اشتباهات قبلی، زندگی عاشقانهتر و متعهدانهتری رو داشته باشید.
دوره بازگرداندن عشق
دوره “بازگرداندن عشق“ شامل 7 ساعت فایل صوتی هست که تکنیکهای کاربردی و موثر بازگرداندن رو با تکیه بر حقایق علمی مانند “اثر زیگارنیک” بهتون آموزش میده. بهعلاوه، در این دوره یک روانشناس متخصص در حوزه روابط، در کل مسیر همراه و پشتیبانتون هست تا هر زمان که نیاز داشتید، راهنماییتون کنه.
دوست پسر بی احساس و یخ (بیتفاوتی عشقم نسبت به ابراز احساسات)
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام. من دانشجوی سال آخر ارشد بیوتکنولوژی هستم از دانشگاه روزانه اصفهان. من با یه پسر دوست شدم روز اولم بهش گفتم من قصد دوستی ندارم من توی سنی هستم ک ازدواج میخوام بکنم ایشونم قبول کرد و گفت من برا ازدواج اومدم جلو این پسر توی 4 ماهی ک بودیم همه جوره محبت میکرد همه جوره عالی بود ولی ازمن میخواست ک سکس از پشت داشته باشیم خب منم به اجبار ایشون قبول کردم واولین تجربم بود نمیتونستم بااین موضوع کنار بیام ک سکس باشه چون بشدت من هم اذیت جسمی میشدم چون زیاد درد میکشیدم هم روحی اذیت میشدم بهشون هم گفتم وایشون تا یه مدت سرد باهام برخورد میکردن ولی بعد ازاین ک باز به درخواست ایشون سکس کردیم رابطمون خوب شد. روزای اول ایشون میگفتن من میخوام باتو سکسو تجربه کنم که باز حرفشو دوتا میکرد ک اگ تو نباشی میرم با یکی ک منم میگفتم خودتو جلوی من خراب میکنی یا میگفت هستن کسایی ک بهم بدن ولی من میخوام باتو باشم. بعد از سکس اخرمون این آقا باز سرد شد و کلا رابطشونو با من قطع کرد. جوری ک دیگه نه زنگی زد نه تلفنی. منم این اوضاع رو دیدم و داشتم اذیت میشدم باهاشون درمورد رابطمون صحبت کردم و گفتن به من ک بمون تو رابطه ولی من قصد ازدواج ندارم درصورتی ک روز اول گفت قصدم ازدواجه و کارایی کرده بود ک همه جوره من میگفتم صددرصد زنشم. حالام چندروزه بود ازش خبری نداشتم پیام میدادم یا زنگ میزدم جواب نمیداد. تا دیشب بهش گفتم همه چی از نظر تو اگ تمام شدس از نظر منم تمام شدس و شمارشو کلا پاک کردم. سوالم اینه واقعا بااین آدم چه رفتاری یا واکنشی باید داشته باشم؟ چون حس میکنم داره به شعورو شخصیتم توهین میکنه و حس بیهودگی بهم داده.
این آقا 28سالشه من 26 سالمه. این آقا 17 سالگی پدرشونو ازدست دادن و تاالان خودشون روی پای خودشون بودن و کار میکنن. تحصیلاتشونم فوق دیپلمه. ممنون میشم راهنماییم کنید.
سلام دوست گرامی
وقتی فردی در یک ارتباط از شریک عاطفی درخواست رابطه جنسی میکند یعنی احتمال رسمی شدن ارتباط کم هست و شما با تن دادن به خواسته ایشان، باعث عدم جدی سدن رابطه شدید.
و حالا که سرد شدن به خاطر این هست که به خواستشون رسیدن.
الان که ایشان یکطرفه رابطه را تمام کردن شما هم منطقی باشید و درصدد برقراری ارتباط نباشید و اجازه بدید رابطه تمام شود.
سلام…وقت بخیر
منو یه دختر ۱۰ماه باهم بودیم و واقعا عاشقه هم بودیم اون بیشتر از من اما اختلافمون سره گیر دادنای الکی من بود…یهو همه چی خراب شد هرچی تلاش کردم ک برگرده نشد رابطمون روز ب روز بدتر شد.منو اون سکس هم داشتیم و اون دیگ دختر نیست…من اشتباهای بزرگی داشتم جلو دوستاش ابروشو بردم و این موضوع رو گفتم بهشون ن به خاطره ابرو ریزی فقط به خاطره اینکه اونا کمک کنن برگرده در حدی ک کارش به خودکشی نزدیک بود بکشه…تنها کاره بدم همین بود…هرچی اشنا بینمون بود فرستادم تا برشگردونن ولی نمیخواد…اون طبق گفته هاش از من متنفره و فک میکنه من مریض روانیم و از من میترسه…۴ماهه ک از هم دوریم…چیکار کنم برگرده؟چ رفتاری داشته باشم؟اصن امیدی به برگشتش هست؟
سلام دوست گرامی
بهرحال رابطه ای که حتی با رابطه جنسی، تمام شده رابطه ای مشکل دار بوده و باید به شدت بررسی و بازبینی بشه
اینکه ایشان اعلام کردن که از شما متنفر هستند و حاضر به بازگشت نیستنذ باید دلایلی بیشتر از گیردادن های شما داشته باشد.بهتر هست به مشاوره حضوری مراجعه کنید و از طریق مشاور با ایشان صحبت شود.