شاید بارها اتفاق افتاده باشد عاشق شده باشید اما عقلتان گفته باشد این یک انتخاب صحیح نیست و برعکس فردی از همه نظر مناسب شما باشد اما دلتان با او نباشد! چه باید کرد؟ چقدر باید به حرف دلمان گوش دهیم و تا کجا باید مطیع عقل و منطقمان باشیم؟ آیا میتوانیم منطق را فدای هیجاناتمان و هیجاناتمان را فدای منطق کنیم؟ ضرر و زیان هر کدام از این روشها چیست؟ آیا فوایدش به اندازهای هست که یک رابطه امن را برای ما به ارمغان بیاورد؟ اینها مواردی است که در این مقاله برایتان شرح میدهیم.
ارتباط عقل و احساس در انتخاب
انسان تشکیل شده از منطق و هیجاناتشان است! یکی بدون دیگری همراه با نقص است و باعث میشود یک جای کار شما بلنگد! بگذارید از همین ابتدای مقاله قاطعانه این را به شما بگوییم، اگر هیجان و احساسات خود را به بهانه اینکه فرد منطقی هستید کنار گذاشتهاید پس از نظر روانشناسی منطقی نیستید! یک فرد منطقی میداند انسان دارای احساس و هیجان است و سرکوب هیجانات نه تنها او را منطقی نمیکند بلکه باعث ایجاد تنش و چالش در سلامت روان او خواهد شد! از طرفی فردی که معتقد است زندگی را باید با قلب و دل سپری کرد و دست به چنین شعارهایی بزند:” زندگی دو روز است ارزش فکر کردن ندارد”، “من نون دلم رو میخورم”، “یک زندگی عاشقانه یک روزه شرف داره به صدسال زندگی عاقلانه”، “زندگی با همین دیوانگیها زندگی است” و … اغلب در روابطش دچار شکست خواهد شد و اتفاقا برخلاف شعارهایش لذتی که دنبالش است را تجربه نخواهد کرد! حالا که تکلیفمان روشن شد و دانستیم هم عقل هم هیجان لازمه یک زندگی امن و سالم است مزایا و معایب انواع مختلف انتخاب را بررسی میکنیم.
مزایای انتخاب صرفا عاقلانه
تفاهم بالاست
یکی از مهمترین فواید انتخاب عاقلانه این است که فرد، ایدهآلش را بر اساس تفاهم و علایق مشترک انتخاب میکند، به خصوص در موارد اصلی ماانند باورها و عقاید، دیدگاهها، اهداف زندگی، جهان بینی و … . یک انتخاب عاقلانه همچنین به شما این امکان را میدهد که به تفاهم فرهنگی بین خانوادهها نیز توجه ویژه داشته باشید بنابراین چالشهای بین خانوادهها از این نظر بعد از ازدواج معقولتر است. به تمام این مزایا، عدم اختلاف مالی و طبقاتی را نیز اضافه کنید.
چالش کمتر است
بعد از ازدواج اکثر اختلافات یا بر سر اختلاف عقیده و عدم تفاهم است یا بر سر موارد و موضوعات احساسی و هیجانی، در یک ازدواج عاقلانه همان طور که در بالا توضیح دادیم اختلاف بر سر عدم تفاهم کمتر پیش میآید و از طرف دیگر فردی که انتخاب عاقلانه را بر انتخاب صرفا هیجانی ترجیح داده است معمولا به مسائل از نقطه نظر منطقی تری نگاه میکند و کمتر گرفتار مسائل هیجانی آسیب زا میشود بنابراین با چالش کمتری مواجه خواهد بود البته به شرط آنکه طرف مقابل نیز به همان اندازه روی هیجاناتش مدیریت داشته باشد و از این نظر هر دو همخوان باشند.
راه حل مدار است
در مقالات پیشین در مورد راههای مختلف حل مساله توضیح دادهایم و احتمالا میدانید که ما دو روش هیجان مدار و مساله مدار برای حل تعارضاتمان داریم. راه حل هیجان مدار معمولا مانند یک مسکن عمل میکند و نمیتواند ریشه مسائل را حل کند اما در راهحلهای مساله مدار با منطق به دنبال کشف حقیقت و رفع ریشه مشکلات هستند. چنین چیزی تنها از پس افرادی بر میآید که به دنبال راهحلهای منطقی هستند و احتمالا افرادی که انتخاب عاقلانه دارند چنین چیزی را میپذیرند و انجام میدهند.
توقعات منطقی
افراد منطقی توقعات منطقی هم دارند! برخی از انتظارات ما از همسرمان ناشی از نیازهای حل نشدهای است که حتی نمیدانیم از کجا آمده است! برخی دیگر از توقعاتمان نیز برمیگردد به بهانههایی که تغییر شکل دادهاند و حتی اگر همسرمان برآوردهاش کند باز هم ما ارضا نمیشویم! اما فردی که انتخاب عاقلانه کرده است میداند نیازها و توقعاتی دارد که صرفا توسط همسرش حل نمیشود بنابراین چنین تقاضایی هم از همسرش ندارد، چنین فردی میداند هر زن و شوهر حق و حقوق مشخصی نسبت به هم دارند نه بیشتر نه کمتر و زیاده خواهی و خواستههای عجیب و غریب در رابطهشان جایی ندارد.
روشن بودن مسیر و هدف
ازدواج برای افرادی که عاقلانه انتخاب میکنند یک هدف دارای مسیر روشن است. آنها چشم و گوش بسته انتخاب نکردهاند، میدانند از ازدواج چه چیزی میخواهند، سعی میکنند آینده را پیشبینی کنند، برای زندگی برنامه دارند و باری به هر جهت روزهای زندگی را پیش نمیبرند و از آن مهمتر فردی که به عنوان شریک زندگی انتخاب کردهاند نیز همخوان با این مسیر روشن است و از قبل با او در اینباره صحبت کردهاند و به توافق رسیدهاند.
معایب انتخاب صرفا عاقلانه
گذشت کمتر است
افرادی که صرفا به دنبال راهحلهای منطقی هستند معمولا واقعبینتر از بقیه هستند و واقعیت همیشه خوشایند نیست! آنها معمولا انتخابهایشان صفر و صدی است و سعی میکنند صلاح کار را بدون در نظر گرفتن هیجانات دیگر مد نظر قرار دهند و نتیجه این کار گاهی باعث میشود گذشت نداشته باشند و روی انجام راه حل منطقی تاکید بورزند حتی اگر آسیبی متوجه طرف مقابل، رابطهشان یا حتی خودشان باشد. رضا یکی از مراجعین ماست که همیشه به دنبال راهحلهای صرفا عاقلانه است صحبتهای او را بخوانید:” سارا از من انظار کوتاه اومدن داره و میگه دیگه هیچ وقت این کارش رو تکرار نمیکنه ولی من نمی تونم بگذرم وقتی یک بار انجامش داده بازهم می تونه انجامش بده، البته می تونه بره روی خودش کار کنه و ریشه این کارش رو پیدا کنه اما این من رو راضی نمی کنه من حق انتخاب دارم و می تونم انتخاب کنم با خانمی که چنین اشتباهی رو کرده نمونم”. حرفهای رضا درست است، اما شاید اگر کمی احساسات خرجش میکرد میتوانست فرصت دوبارهای به همسرش بدهد.
خشک و بیروح است
شور و هیجان بخش بسیار مهم یک رابطه عاطفی است و با حذف آن رابطه کامل نخواهد بود. رابطهای که صرفا بر اساس عقل و منطق پیش رود و هیجانی در آن دخیل نباشد معمولا سرد و بیروح خواهد بود؛ همه چیز در آن برنامه ریزی شده است، مانند پادگانی که راس ساعت همه چیز در آن شروع میشود و بدون نقص پیش میرود. اگر هر دو طرف چنین روحیهای داشته باشند معمولا با این شرایط سازگار خواهند شد اما اوضاع زمانی نابسامان میشود که یکی از دو طرف این ویژگی را نپذیرد و همچنین تولد فرزند نیز این شرایط را تغییر میدهد.
رابطه جنسی بیشتر ابزاری است
برای یک رابطه عاری از هیجان رابطه جنسی وسیلهای برای ارضای نیاز جنسی است. چیزی که عقل حکم میکند! اما تحقیقات نشان داده است رابطه جنسی بدون احساس و هیجان در بلند مدت فرد را دچار تعارضات مختلفی میکند. این موضوع به خصوص درباره خانمها بیشتر صدق میکند، چراکه برای خانمها رابطه جنسی بیشتر از مردان جنبه عاطفی دارد و نیاز دارند در رابطه جنسی عشق را تجربه کنند تا از لحاظ عاطفی ارضا شوند. پس انتخاب صرفا عاقلانه با خط زدن هیجانات چنین فرصتی را به خصوص از یک خانم میگیرد.
تیغ جدایی تیز است
همانطور که توضیح دادیم در رابطهای که احساس و هیجان وجود نداشته باشد گذشت کمتر اتفاق میفتد، رابطه بر اساس سود و زیان و برنامههای از قبل تعیین شده پیش میرود پس اگر مانعی بر سر این برنامه به وجود بیاید فرد آن را کنار میزند حتی اگر این مانع ازدواجش باشد! همانطور که فرد ازدواج را عاقلانه انتخاب کرده است مشکلات ازدواج را نیز از این دید نگاه میکند و اگر مشکلات قابل حل نباشند یا بر اساس سود و زیان برای فرد به صرفه نباشد آن را کنار میگذارد! خیلی از روابط ما به بن بست رسیده است اما از نظر عاطفی و هیجانی قادر به کنار گذاشتن آن نیستیم، چیزی که در انتخاب صرفا عاقلانه کمتر اتفاق میفتد بنابر این تیغ جدایی در چنین رابطهای تیز است!
مزایای انتخاب صرفا عاشقانه
شور و هیجان بالا
مهمترین مزیت یک رابطه عاشقانه این است که مملو از شور و هیجانات وصف ناپذیری است که هرکسی دلش میخواهد آن را تجربه کند! افرادی که شور و هیجان عشق را تجربه کردهاند حتی با وجود سختیهایش، آن را معمولا یک نعمت در زندگی میدانند و دوست دارند آن را تجربه کنند، درواقع شور و هیجان عشق برای آنها اعتیادآور است و حاضر نیستند آن را با چیزی عوض کنند! این شور و هیجان آنقدر بالاست که حتی در مواردی که بی عقلی و بی منطقی در رابطه اتفاق میفتد و منجر به آسیبشان میشود باز هم آنها را متوقف نمیکند!
گذشت و ایثار
بر خلاف رابطه صرفا عاقلانه، رابطه صرفا هیجانی سرشار از گذشت است،دو طرف برای به دست آوردن دل یکدیگر از خطاهای هم میگذرند و دست به هرکاری میزنند تا بتوانند او را خوشحال کنند حتی اگر نیازهای خودشان نادیده گرفته شود. قهرهای طولانی معمولا در رابطه آنها کمتر دیده میشود و گاهی با یک نگاه و لبخند یکدیگر را میبخشند البته ذکر این نکته هم ضروری است که این گذشت و ایثار گاهی شبیه به انکار یا همان مانند کبک سر را زیر برف کردن میشود. فرد هیجانی چشمانش را روی خطاهای ریز و درشت همسرش میبندد و به جای حل اساسی مسائل تنها آنها را کنار میگذارد. پس گذشت و ایثار بیش از اندازه همیشه هم مزیت به شمار نمیرود.
رابطه جنسی عاشقانه
همانطور که توضیح دادیم رابطه جنسی بدون شور و هیجان لطف چندانی به جز ارضای نیاز جسمی ندارد اما رابطه صرفا هیجانی این فرصت را میدهد که یک رابطه جنسی سرشار از عشق و هیجان و لذت را تجربه کنید طوری که مزهاش مدتها زیر زبانتان بماند! تحقیقات نشان داده رابطه جنسی که با شور و هیجان و عشق همراه باشد احتمال رسیدن به اوج لذت جنسی و اورگاسم به خصوص در خانمها را بالاتر میبرد.
معایب انتخاب صرفا عاشقانه
آزمون و خطای بالا
انتخاب صرفا هیجانی معمولا در لحظه اتفاق میفتد و فرد آیندهنگری چندانی برای مشکلات آن نکرده است! بنابراین در زندگی مشترک احتمالا باید با آزمون و خطا ببیند چه چیزی در این رابطه مناسب و چه چیزی نامناسب است. گاهی فرد برای این آزمون و خطا بهای سنگینی میپردازد و چیزهایی را از دست میدهد که ممکن است قابل جبران نباشد!
ناسازگاری احتمالی اهداف
همانطور که در بالا توضیح دادیم رابطه صرفا هیجانی معمولا در لحظه اتفاق میفتد و برنامه ریزی چندانی ندارد، فرد تنها به رسیدن به معشوقش فکر میکند و اگر هم هدف خاصی داشته باشد آن را به تعویق میاندازد تا معشوق را راضی نگاه دارد، آنها فرصت چندانی ندارند درباره اهدافشان صحبت کنند و همه انرژیشان را صرف شور و هیجانی میکنند که سایه بر رابطهشان انداخته است! بعد از ازدواج و فروکش کردن این هیجانات احتمالا دو طرف به یاد اهدافشان میفتند و ممکن است این اهداف چندان با هم سازگار نباشد!
به وجود آمدن اختلاف سلیقه و عقیده
همانطور که اختلاف در اهداف و برنامهها برای دو نفر که زندگی هیجانیشان را شروع کردهاند پیش میآید اختلاف سلیقه و عقیده نیز گریبان گیرشان میشود. به خصوص که در اوایل آشنایی افراد جذب اختلاف سلیقهای که با یکدیگر دارند میشوند مثلا یک فرد خجالتی و ساکت عاشق هیجانی صحبت کردن و بیپروایی همسرش میشود اما آیا بعد از ازدواج نیز این اختلاف سلیقه و لذت بردن از آن ادامه مییابد؟ صحبتهای شیوا از مراجعین ما را بخوانید:” من و مهران خیلی قبل از ازدواج باهم کوه میرفتیم، خب راستش من علاقهای نداشتم فقط به عشق مهران میرفتم، اصلا نمیفهمیدم مسیر رو چطوری میرفتم بالا کل راه سربالایی بود و فقط حرف میزدیم و میخندیدیم! آخه اون موقع هفتهای یه بار همدیگه رو میدیدیم حتی گاهی دو هفته یک بار، اما الان ما صبح تا شب پیش هم هستیم خب معلومه دیگه حرفی باهم نداریم، پایین کوه که میرسم دنیا رو سرم خراب میشه اصلا نمیتونم برم بالا بعدش هم تا 3 روز خستهام، مهران جدیدا با دوستاش میره میگه تو دوست نداری نیا، ولی خب من تنها میمونم جمعهها”. به نظر شما اگر این دو مراجع عزیز قبل از ازدواج به جای تکیه بر هیجاناتشان درباره شیوه سپری کردن اوقات فراغت صحبت میکردند کار به چنین چالشی میرسید؟
فروکش کردن احتمالی هیجانات
شاید بتوان گفت مهمترین آسیبی که به زندگی صرفا هیجانی میرسد این است که بعد از مدتی احتمالا این شور و هیجان فروکش میکند و دو طرف به قول معروف تازه چشمشان به زندگی باز میشود و متوجه میشوند مواردی در زندگی وجود دارد که باید پیشتر به آن فکر میکردند! معمولا چنین رویکردی اگر فکری به حالش نشود در بلند مدت منجر به طلاق عاطفی خواهد شد.
چه ازدواجی مناسب است؟
احتمالا با خواندن موارد بالا متوجه شدید هر دو انتخاب عاقلانه و عاشقانه دارای مزایا و معایب متفاوتی است، پس کدام یک از این دو انتخاب مناسب ماست؟ شاید اولین جواب شما این باشد که ترکیب هردوی آنها میتواند یک ازدواج را امن کند اما این هم تمام ماجرا نیست. خلق و خوی شما و ویژگیهای شخصیتی شما تعیین کننده اصلی این است که در ازدواج باید به چه چیزی توجه کنید، قطعا هر دو مورد عقل و هیجان در یک ازدواج موفق نقش دارند اما اگر فردی هستید با ویژگیهایی که بیشتر به منطق نیاز دارید تا هیجان، خود را مجبور نکنید به زور در آشنا شدن با کسی هیجان را به وجود آورید! هیجان به وجود آوردنی نیست! یا برعکس اگر یک فرد هیجانی هستید، تمام درهای شور و اشتیاق را روی خود نبندید، در کنار شور و حال عاشقانهتان سعی کنید با مشورت و کمک از اصول علمی راه مدیریت هیجان را بیاموزید تا منطق هم چاشنی رابطهتان شود. مطالعه صفحه جذب عشق از آشنایی تا ازدواج به شما در این زمینه بسیار کمک خواهد کرد.
پرسش و پاسخ کوتاه