در بسیاری از فرهنگهای سنتی، مردم بر این باورند که در میان فرزندان خانواده، دختر یا پسری که سن بیشتری دارد باید زودتر ازدواج کند. این عقیده در مورد دختران خانواده بیشتر رواج دارد. در این باور گفته میشود اگر خواهر کوچکتر زودتر از خواهر بزرگتر ازدواج کند گویا به او بیاحترامی کرده و شأن او را زیر سوال برده است. اما در جامعه مدرن حاضر، بسیار دیده میشود که خواهر کوچکتر زودتر موقعیت ازدواج با فرد موردنظرش را پیدا میکند. در این صورت بسته به شرایط فرهنگی و نوع تفکر، افراد خانواده دختر ممکن است بازخورد متفاوتی از خود نشان دهند. در این مقاله به بررسی موضوع “نوبتی ازدواج کردن فرزندان” در خانواده می پردازیم.
نوبتی ازدواج کردن فرزندان
نوبتی ازدواج کردن در گذشته و در جامعه سنتی مرسوم بوده است. در آن زمان معمولا پسرها تا قبل از ازدواج، دختر را ندیده و نشناخته بودند و به صرف شناختی که از خانوده داشتند برای وصلت با آنها اقدام میکردند. پدر و مادرها هم دختر بزرگترشان را به خاطر اینکه معمولا شرایط ازدواج برای او بیشتر فراهم بود و به سن مناسب ازدواج رسیده بود معرفی میکردند. اما در جامعه حاضر نقش افراد در انتخاب همسر بسیار پر رنگتر از گذشته شده است، حضور دخترها در جامعه و فعالیتهای اجتماعی بیشتر شده و امکان آشنایی زوج به طور مستقیم بیشتر از گذشته وجود دارد. به همین سبب فرآیند خواستگاری و ازدواج نیز تغییرات زیادی یافته است که امکان فراهم شدن موقعیت ازدواج برای فرزندان کوچکتر خانواده نیز فراهم شود. همچنین بالا رفتن سن ازدواج، چند فرزند را به طور همزمان در سن ازدواج قرار میدهد. واضح است در شرايط فعلي منوط کردن ازدواج يک فرد به خواهر يا برادرش توجيه رواني و اجتماعي ندارد. مخصوصا اینکه ممکن است به دلایل مختلف، ازدواج خواهر بزرگتر به تاخیر بیفتد. مثلا ممکن است دختر بزرگتر قصد ادامه تحصیل داشته باشد، یا به طور کلی از نظر روحی آمادگی ازدواج نداشته نباشد. یا اینکه فرد مورد نظر خود را تا آن زمان نیافته باشد. به تاخیر انداختن ازدواج فرزند کوچکتر به خاطر تجرد خواهر یا برادر بزرگترش، تاثیرات منفی متعددی بر خانواده خواهد گذاشت.
تاثیرات منفی نوبتی ازدواج کردن
پایین آمدن سطح کیفیت ازدواج دختر بزرگتر
در اجبار به نوبتی ازدواج کردن فرزندان، والدین به صورت ناآگاهانه کیفیت ازدواج خواهر بزرگتر را کاهش میدهند. چراکه نوبتی بودن ازدواج، به نوعی خواهر بزرگتر را برای اینکه زودتر ازدواج کند و موقعیت برای ازدواج خواهر کوچکتر فراهم شود تحت فشار روانی قرار میدهد. طبق آمار، این موضوع در خانوادههایی که دو دختر دارند بیشتر دیده میشود تا خانوادههایی که فرزند کوچکتر پسر است. همچنین در خانوادههایی که والدین تسلط و دخالت بیشتری در تصمیم گیری فرزندان دارند بیشتر اتفاق میافتد.
خواستگاران کمتر پیش قدم میشوند
پسری قصد خواستگاری از دختر مورد علاقه خود را دارد ولی با مشکلی روبه رو میشود که نمیتواند برای این موضوع پیش قدم شود. زیرا دختر موردعلاقهاش، دارای خواهر بزرگتر مجرد است و خانواده اجازه نمیدهند دختر کوچکترشان زودتر ازدواج کند. در این صورت ممکن است از وصلت با خانواده و خواستگاری منصرف شود.
از دست رفتن فرصت ازدواج برای هر دو خواهر
در بسیاری از موارد با ازدواج فرزند کوچکتر موقعیتهای مناسبی نیز برای ازدواج فرزند بزرگتر فراهم میشود، اما در غیر این صورت فرزند کوچکتر هم موقعیتها و فرصتهای ازدواج را از دست میدهد. همچنین به تاخیر انداختن بیمورد ازدواج فرزند کوچکتر، باعث میشود سن او بالا برود و بالا رفتن سن ازدواج خود میتواند مشکلات زیادی را برای او در پی داشته باشد.
فشار روانی زیاد بر خواهر بزرگتر
در شرایطی که خواهر کوچکتر خواستگار خوبی دارد، نحوه برخورد خانواده و اطرافیان با دختر بزرگتر بسیار مهم است. حرفها و قضاوتهای نابخردانه در این شرایط میتواند خواهر بزرگتر را تحت فشار روانی زیادی قرار دهد. حرفهایی که بعضا موجب ایجاد احساس شکست و ناامیدی و از دست رفتن اعتماد به نفس دختران بزرگتر میشود. ضمن اینکه در شرایطی که والدین از ازدواج خواهر کوچکتر به خاطر تجرد خواهر بزرگترش جلوگیری میکنند، ممکن است فرزند بزرگتر دچار عذاب وجدان کاذب برای مجرد ماندن خواهرش شود و این عذاب وجدان بر تصمیم گیری او برای انتخاب همسر تاثیر منفی بگذارد.
ازدواج فرزند کوچکتر قبل از بزرگتر به هیچ وجه ناپسند نيست. رسم معرفی کردن دختر بزرگتر به خواستگار برای ازدواج بنا بر اصول ازدواج سنتی صورت میگرفته است. امروزه باتوجه به بالا رفتن سن ازدواج و تاثیر بیشتر انتخاب فردی در گزیدن همسر، شرایط ازدواج و خواستگاری تغییر کرده است. در نتیجه به تعویق انداختن ازدواج فرزندان کوچکتر تا ازدواج خواهر یا برادر بزرگترشان، از نظر عرفی و اجتماعی قابل توجیه نیست. اصرار بر نوبتی ازدواج کردن فرزندان باتوجه به سنشان، میتواند تاثیرات منفی بر خانواده و فرد داشته باشد. این موضوع میتواند فشار روانی زیادی برای دختر یا فرزند بزرگتر خانواده ایجاد کند و کیفیت ازدواج او را به خاطر تعجیل در ازدواج کردن کاهش دهد. همچنین روبر شدن با مخالفت والدین و خانوادهها با ازدواج فرزندان کوچکتر موجب میشود خواستگاران کمتری برای او پیش قدم شوند و سن ازدواج فرزند کوچکتر بالا برود و فرصتهای ازدواج را از دست بدهد.
چند کلام با والدین
- لازم است والدین و خانوادهها توجه کنند فرصتها گذرا هستند و ممکن است با پایبندی به سنتهای بی اساس و مخالفتهای بی دلیل با ازدواج فرزندشان با فردی شایسته، او را از آیندهای روشن محروم کنند.
- تاخیر کردن در ازدواج همیشه منفی نیست. بیشتر بر کیفیت ازدواج فرزندان خود تاکید داشت باشید نه زمان ازدواج آنها.
- به انتخاب و نگرش فرزندتان احترام بگذارید. ازدواج قبل از هر چیز یک انتخاب فردی است، که به بلوغ اجتماعی، اقتصادی، جسمی و روانی فرد وابسته است. در مورد زمان ازدواج فرزندان و فردی که با او میخواهد تشکیل زندگی مشترک دهند به آ ها آزادی عمل و قدرت تصمیم گیری دهید.
چند کلام با خواهران کوچکتر
- اگر دختر و پسری در شرايطي قرار گرفتند که ميتوانند ازدواج مناسبي داشته باشند، نبايد به خاطر مجرد بودن خواهر يا برادر بزرگتر آن شانس را از دست بدهند. چرا که امکان دارد این موقعیت برای آنها مجددا تکرار نشود. پس سرنوشت خود را به سرنوشت خواهر یا برادر بزگتر خود برای ازدواج گره نزنید.
- درصورتی که والدین یا فرزند بزرگتر با ازدواج شما به عنوان فرزند کوچکتر مخالفت کردند، عجله و بی صبری به خرج ندهید. بلکه بهتر است، صبر کنید تا موافقت تمام اعضای خانواده جلب شود و محیط خانواده برای حمایت از شما مساعد شود. میتوان برای متقاعد کردن والدین و فرزند بزرگتر ازمشاور کمک گرفت.
چند کلام با خواهران بزرگتر مجرد
- در نظر داشته باشید ازدواج کردن خواهر یا برادر کوچکتر شما، به منزله بی احترامی و بدخواهی او نسبت به شما نیست.
- سعی کنید خودتان را با خواهرتان یا خواستگار او را با خواستگارهای خودتان مقایسه نکنید، که هر شخصیتی منحصر به فرد و قابل احترام است و مطمئنا خداوند برای هر شخصی زوج مناسب او را قرار داده است.
- سن ازدواج و شرایط هر کس نیز ممکن است باتوجه به عوامل مختلف متفاوت باشد و این موضوع لزوما دلیل بر وجود ویژگی منفی در شما نیست. به صرف ازدواج خواهر کوچکتر، در امر ازدواج عجله نکنید.
- اجازه ندهید افکار منفی و قضاوتهای ناآگاهانه بر شما غالب شود. شما میتوانید برای ازدواج خواهرتان خوشحال باشید و خودتان هم در زمان و فرصت مناسبی در آینده ازدواج موفقی داشته باشید.
پرسش و پاسخ کوتاه
دوست عزیزم سلام. ما کاملا به شرایط جامعه و فرهنگی که به غلط مجردها رو این چنین خطاب میکنه آشنا هستیم. اما باید گفت این شما هستید که در قدم اول باید حالتون خوب باشه! با توضیحاتی که گفتید نشونه های افسردگی در شما مشهود هست، پیشنهاد می کنم اول روی این موضوع کار کنید، در قدم بعدی باید با برنامه و هدف تبدیل به فردی بشید که از مجرد بودنش راضیه و احساس خوبی داره، تنها در این صورت هست که می تونید ازدواج موفقی داشته باشید، افرادی که برای فرار از تنهایی سعی می کنند ازدواج کنند معمولا با ازدواج هم راضی نخواهند شد. بعد از این قدم ها باید به فکر یک رابطه سالم بیفتید. پیشنهاد می کنم صفحه جذب عشق از آشنایی تا ازدواج همیار عشق رو مطالعه کنید.
متاسفانه خانواده من به خاطر خواهر بزرگتر نگذاشتند من ازدواج کنم و خواستگارهایم را رد می کردند و یا برای خواهر بزرگتر معرفی می کردند و من هم از ترسم به هیچ کس جواب نمیدادم و حتی مواردی را که منتقل می کردم یا رد می کردند یا بد برخورد می کردند یا برای خواهر بزرگتر می آوردند…. الان 20 سال می گذرد و من 40 سالمه و نتوانستم با اونکه دوستش داشتم ازدواج کنم و مجرد ماندم ولی الحمدلله خواهرم ازدواج کرده هر روز دعا می کنم کاش هیچ وقت به دنیا نمی آمدم برای چی موفقیت من را باعث عدم موفقیت و شکست خواهرم می دانستند مگه زندگی من مهم نیست حتی به این گزینه هم فکر نمی کردند که خواستگارهای من را راه دهند و نامزد باشیم تا اونها ازدواج کنند… قلبم همیشه درد می کند دوست دارم زودتر بمیرم نه به خاطر اینکه ازدواج نکردم به خاطر اینکه نتوانستم به موقع برای زندگی و سرنوشت خودم تصمیم بگیرم… کاش زودتر مرگم می رسید
مرضیه عزیزم سلام
احساساتت برای ما کاملا قابل درکه. بهت توصیه میکنم برای زندگیت حالا تصمیم بگیری، با یک مشاور صحبت کن که بهت آموزش بده افکار ناکارآمد ذهنت رو مدیریت کنی و بتونی از زندگیت لذت ببری. چیزی که لیاقتش رو داری عزیزم.
با سلام و خسته نباشید
من دوخواهر دارم…خواهر بزرگم 30 سالس.. شرایط ازدواجش محیا نشده … و خواهر کوچکم 25 سالس که 3 ساله با پسری که قصدازدواج داره دوسته و خانواده اون پسر اصرار دارن بیان خواستگاری…و به قول خودشون فقط نشون بیارن…
که با مخالفت خواهر بزرگم و مادر و پدرم رو به رو شدن الان چند ماه از اصرار انها میگذره و دوباره همون اصرارها شروع شده و خواهر کوچکم هم موافقه که خواستگارش زودتر بیان…و مراعات خواهر بزرگه رو نداره…
به نظر شما ما چکار کنیم؟؟؟
خواهر بزرگم افسردگی گرفته همیشه عصباتیه .. نمیشه باهاش دو کلمه حرف زد. … به فکر خودکشی افتاده … پیش مشاور هم نمیاد… ما نگرانیم ….
تو رو خدا بگید چکار کنیم؟؟؟؟
سلام دوست گرامی
نگرانی شما را درک میکنیم.
دلیل مخالفت خانواده با ازدواج خواهر کوچک شما، ازدواج نکردن خواهر بزرگتر است و این یک رسم در خانواده شماست که ابتدا خواهر بزرگتر ازدواج کند؟
شرایط خواستگار خواهر کوچکتان چگونه است؟
در چنین شرایطی حضور یک واسطه امین و قابل اعتماد که خواهرتان به او اطمینان دارد، میتواند راهگشا باشد.
اما چون وضعیتی که از خواهر بزرگترتان گفتید نگران کننده است(خودکشی) باید حتما یک مشاور مداخله کند.
آیا خواهر بززگ شما اصلاً خواستگاری نداشته یا خودش خودخواسته نخواسته است که ازدواج نکند؟
در واقع مراجع اصلی روایت شما، خواهر بزرگتان است و باید حتما مشاوره دریافت کند.
من که دوتا از خواهرهای کوچکتر از خودم زود تر از من ازدواج کردن چکار کنم؟درصورتی که من هیچ عیب وایرادی ندارم فقط خاسگار به درد بخور نداشتم که قبول کنم باش ازدواج کنم البته خواهرام هم مورد خوب واسشون پیدا نشد ولی مامانم از ترس اینکه اوناهم مثل من سنشون بالانره مجبورشون کرد ک ازدواج کنند والان هردوشون بدبخت شدند
سلام دوست گرامی
همانطور که خودتون مطرح کردید فرد مناسب شما برای ازدواج وجود نداشته و خواهرای شما هم که با عجله و انتخاب نامناسب ازدواج کردند ،زندگی موفقی ندارند.پس تمرکز و نگرانی خود را از ازدواج بردارید و اجازه بدهید با حضور در جمع های مناسب ،با فرد مناسب اشنا شوید . و این نکته را در نظر بگیرید که دیر ازدواج کردن بهتر از ازدواج و زندگی با فرد نامناسب هست
سلام .وقتی خواهرکوچکتربه خاطرخوشگلی ازدواج کرده .به چه داشته هایی ترمزکنم.باازدواج اون شرایط ازدواج برامن سخت ترشده.خانواده شبیه شوهراون برامن میخوان
سلام.من دختری ۳۲ ساله هستم .موقع دبیرستان ازدرس متنفربودم .اماخانواده بزورازم درس بخونم.تااینکه دانشگاه قبول شدم اماشهردیگه امابه خاطرمتنفربودن ازدرس وتنهایی همیشه توخونه دعوامیکردم.وبازبعددانشگا بزورگفتم ارشدبخون.من به امیداینکه بعدازدرسم سرکارمیرم یاازدواج میکنم .بازبه دانشگاه رفتن.امابعددانشگاه شرایط استخدام دررشتم سخت بود.تااینکه خواهرکوچیکم اون به خاطرظاهرش وخوشگلیش خواستگارزیادی داشت.امامن نداشتم.تااینکه اخرش زودترازمن ازدواج کرد.یعنی جامعه ماطوری شده که همه ظاهررومیپسندن.وقتی به خانواده میگی مردم ظاهرپسندن میگن نه میگم اگه دروغ میگم پس چطورخواهرم زودترازمن ازدواج کرده.میگن موقعیتش پیش اومده.لطف کنیدبه من کمک کنید
سلام دوست گرامی
ابتدا سعی کنید به نقاط مثبت خودتان فکر کنید و برای زندگی و اینده برنامه داشته باشید
دوم اینکه فکر و ذهنتون رو از موضوع ازدواح و زوم کردن خارج کنید تا در موقعیت مناسب شخص مناسب شما سرراهتان قرار بگیرد
سعی کنید در جمع دوستانتان باشید و برای خودتان ابتدا زندگی کنید
خیلی به اینکه خواهرتان زودتر ازدواج کردن حساسیت نشان ندهید.
سلام .وقتی خواهرکوچکتربه خاطرخوشگلی ازدواج کرده .به چه داشته هایی ترمزکنم.باازدواج اون شرایط ازدواج برامن سخت ترشده.خانواده شبیه شوهراون برامن میخوان