دانش واژهی “آرکتایپ” در اصل لغتی یونانی است، ریشههای این اصطلاح دو لغت یونانی archein به معنای “کهن یا اصیل” و typos به معنای “الگو، مدل یا نوع” است. ترکیب این دو واژه معنای “کهن الگو” را میدهد که تمام شخصیتها، اشیاء یا مفاهیم دیگر از آن مشتق میشوند یا از روی آن کپی، تقلید یا شکل داده میشوند. مفهوم کهن الگوها از سوی روانکاو سوئیسی کارل یونگ مطرح شد که باور داشت کهن الگوها مدلهایی از افراد، رفتارها یا شخصیتها هستند. کهن الگو به باور یونگ گرایشهایی ذاتی و مادرزادی است که بر رفتار انسان تاثیر میگذارد.
کهن الگو چیست؟
بعضی نمادها در سراسر جهان و در تمام زمانها یافت میشوند و همواره معنای خود را حفظ میکنند. تصویرها میتوانند تاثیر شگرفی بر بینندگان داشته باشند، میتوانند تداعی کنندهی جادو و قدرتی مرموز باشند؛ از تصویرهای قدرتمند در داستانسرایی، باورهای عامیانه، افسانهها و اساطیر استفاده میشود. این نمادها کهن الگو هستند و به عنوان نمونهی بارز از یک موقعیت، فرد یا شیء تعریف میشوند. نمادهای کهن الگویی نمایانگر موضوعاتی، مانند مادر و فرزند یا خورشید هستند که در طول وجود انسان روی کرهی زمین مشاهده شده یا تجربه شدهاند؛ این کهن الگوها تصوراتی هستند که در سراسر جهان شناخته شدهاند. زمانی که یک نویسنده یا هنرمند از این نمادها استفاده میکند، معنایی بنیادین به مخاطب منتقل میشود. زبان کهن الگو زبانی ازلی و کهن الگو یک الگوی ثابت رفتاری است.
خاستگاههای کهن الگوها
این کهن الگوها از کجا نشأت میگیرند؟ یونگ معتقد بود که ناخودآگاه جمعی محل وجود این کهن الگوها است. یونگ باور داشت که این الگوها ذاتی، جهانی و ارثی هستند. کهن الگوها آموخته نمیشوند و به گونهای عمل میکنند تا چگونگی تجربهی موضوعات خاص را ساماندهی کنند.
پرسونا
پرسونا آن چهرهای است که ما از خود به جهان عرضه میکنیم. واژهی “پرسونا” مشتق از واژهای لاتین به معنای “نقاب” است. البته پرسونا نقاب واقعی نیست. پرسونا تمام نقابهای اجتماعی مختلفی را بازنمایی میکند که ما آنها را در موقعیتها و گروههای گوناگون به نمایش میگذاریم. پرسونا براساس نظرات یونگ میتواند در رویاها پدیدار شود و گونههای مختلفی به خود میگیرد. کودکان در طول رشد یاد میگیرند که باید برای برآورده کردن هنجارها و انتظارات جامعه به روشهای خاصی عمل کنند. پرسونا به مثابه نقابی اجتماعی و دربرگیرندهی تمامی احساسات، تکانهها و نیازهای مبرم اولیهای ایجاد میشود که برای جامعه قابل پذیرش نیست. کهن الگوی پرسونا این امکان را برای افراد فراهم میکند تا خود را با جهان پیرامونشان وفق دهند و با جامعهای که در آن زندگی میکنند، سازگار شوند. بااین حال چنانچه این کهن الگو در فردی به شدت تقویت شود، فرد خویشتن واقعی خود را گم خواهد کرد.
سایه
کهن الگوی سایه متشکل از غرایز زندگی و جنسی است. سایه به عنوان بخشی از ذهن ناخودآگاه وجود دارد و از تصورات سرکوب شده، ضعفها، امیال، غرایز و کمبودها تشکیل میشود. سایه از دل تلاشهای ما برای سازگار کردن خود با انتظارات و هنجارهای فرهنگی شکل میگیرد. این کهن الگو حاوی تمام موضوعات و چیزهایی است که نه فقط برای جامعه، بلکه برای هر کسی که به ارزشها و اصول اخلاقی فردی معتقد باشد، غیرقابل پذیرش است. سایه شامل خصوصیاتی مانند حسادت، حرص، تعصب، نفرت و پرخاشگری میشود. یونگ معتقد بود که سایه میتواند در رویاها و خیالات ظاهر شود و میتواند فرمهای گوناگون به خود بگیرد. سایه میتواند به شکل مار، هیولا، شیطان، اژدها یا نوع دیگری از یک موجود سیاه، وحشی و عجیب پدیدار شود.
آنیما یا آنیموس
آنیما تصویری زنانه در روان مردانه و آنیموس تصویری مردانه در روان زنانه است. آنیما/ آنیموس “خود واقعی” فرد را نشان میدهد، نه آن تصویری که او به دیگران عرضه میکند و به عنوان منبع اصلی ارتباط با ناخودآگاه جمعی عمل میکند. یونگ معتقد بود که تغییرات فیزیولوژیک و نفوذها و تاثیرات اجتماعی منجر به ایجاد نقشهای جنسی و هویتهای جنسیتی میشود. این تصویرهای کهن الگویی مبتنی بر آن چیزی است که در ناخودآگاه جمعی و فردی یافت میشود. ناخودآگاه جمعی میتواند حاوی مفاهیمی دربارهی چگونگی رفتار زنان باشد و در این بین تجربههای فردی در مقام همسر، نامزد، خواهر و مادر نیز به شکلگیری تصویر فردیتری از زن کمک میکند. بااین حال مردان و زنان در بسیاری از فرهنگها تشویق میشوند تا نقشهای جنسیتی سنتی و غالباً انعطافناپذیری را اتخاذ کنند. یونگ بیان میکند که دلسرد و ناامید کردن مردان از کشف جنبههای زنانه و زنان از کشف جنبههای مردانه رشد فیزیولوژیک را تضعیف میکند.
خود
خود کهن الگویی است که ناخودآگاهی و خودآگاهی یک فرد را بازنمایی میکند. خلق کردن خود طی فرایندی موسوم به تفرد رخ میدهد که در آن، جنبههای مختلف شخصیت در هم ادغام میشود. یونگ غالباً خود را به صوت دایره، مربع یا ماندالا بازنمایی میکرد.
هدف یونگ از بیان این کهن الگو تشویق انسان ها برای رسیدن به خودشکوفایی است.
کهن الگوهای دیگر
معصوم
اشخاصی که با کهن الگوی معصوم شناخته میشوند، گاهی به دلیل این که خیالبافهایی ساده لوح هستند، مورد انتقاد قرار میگیرند. بااین حال نگرش مثبت آنها و شخصیت “هر چه پیش آید، خوش آید”، میتواند دیگران را سر شوق بیاورد و به آنها روحیه بدهد. معصوم همواره سعی میکند تا خوبیها را در جهان ببیند و در هر موقعیتی، نیمهی پر لیوان را میبیند.
هدف: شاد بودن
ترس: تنبیه شدن به خاطر انجام دادن کاری اشتباه
نقطه ضعف: اعتماد کردن بیش از حد به دیگران
استعداد: ایمان داشتن و دید باز و عاری از تعصب
یتیم
کهن الگوی یتیم نشان دهندهی افرادی قابل اطمینان و واقعبین است. برخی معتقدند چنین اشخاصی گاهی منفیباف میشوند. یتیم همواره خواهان ایجاد حس تعلق و وابستگی به جایی یا چیزی در جهان است، بنابراین به گروههای متعدد ملحق میشود و با بسیاری ارتباط برقرار میکند تا مکانی مناسب خود را پیدا کند.
هدف: تعلق یافتن
ترس: کنار گذاشته شدن یا انگشتنما شدن
نقطه ضعف: کهن الگوی یتیم میتواند بیش از حد بدبین شود.
توانایی: صادق و روراست، عملگرا و واقعبین
قهرمان
کهن الگوی قهرمان در صورت قوی بودن و حمایت کردن از دیگران شکوفا میشود. قهرمانان احساس میکنند که موفق شدن سرنوشت آنها است. قهرمانان شجاعانه عدالت و برابری را جستجو میکنند و اگر فکر کنند که خطا و اشتباه در جایی رخ میدهد، در مقابل حتی قدرتمندترین نیروها میایستند.
هدف: کمک کردن به دیگران و محافظت از ضعفا
ترس: این که دیگران آنها را ضعیف و ترسو تصور کنند.
نقطه ضعف: خودبینی و همواره در جستجوی میدان دیگری برای نبرد بودن
توانایی: لیاقت و شجاعت
مراقب
افراد دارای کهنالگوی مراقب سرشار از حس همدلی و دلسوزی هستند. متاسفانه دیگران برای رسیدن به اهداف خود از خوشطینتی آنها سوءاستفاده میکنند. مراقبها باید مراقب خودشان باشند و نه گفتن به بعضی درخواستهای دیگران را یاد بگیرند.
هدف: کمک کردن به دیگران
ترس: خودخواه شمرده شدن
نقطه ضعف: مورد سوءاستفاده و بدرفتاری دیگران قرار گرفتن
توانایی: سخاوت و دلسوزی
کاوشگر
کهن الگوی کاوشگر نمیتواند شاد باشد، مگر آن که چیزهای جدیدی را تجربه کند. آنها از سفر به کشورهای مختلف لذت میبرند و از یاد گرفتن اصول و ایدههای جدید شاد میشوند. بااین حال آنها نمیتوانند مدتی طولانی در یک شغل یا رابطه دوام بیاورند، مگر آن که آن شغل یا رابطه به آنها اجازه بدهد که آزادی کشف و جستجویشان را حفظ کنند.
هدف: تا جایی که ممکن است زندگی را در این یک بار فرصت زندگی کردن تجربه کنند.
ترس: در تله افتادن یا مجبور به پیروی شدن
نقطه ضعف: پرسه زدنهای بیهدف و ناتوانایی در دوام آوردن و دنبال کردن کاری یا موضوعی
توانایی: داشتن یک روحیهی کاوشگر و دنبال کردن تمایلات و آرزوهای خود
یاغی
وقتی یک فرد یاغی و طغیانگر چیزی را در جهان میبیند که آنگونه که باید باشد، نیست، برای تغییر دادن آن دست به کار میشود. شورشیها دوست دارند متفاوت از دیگران عمل کنند. بااین حال آنها گاهی میتوانند سنتهای کاملاً خوب و پسندیده را رها کنند، فقط به این دلیل که خواهان اصلاح و تغییر هستند. یاغیها میتوانند شخصیتی کاریزماتیک داشته باشند و به راحتی دیگران را تشویق میکنند که در تمرد و سرپیچیشان پیرو آنها باشند.
هدف: براندازی آنچه موثر و کارآمد نیست.
ترس: از دست دادن قدرت
نقطه ضعف: افراط کردن در سرپیچی و تمرد و شیفتهی طغیانگری خود شدن
توانایی: داشتن ایدههای بزرگ و نامتعارف و تشویق کردن دیگران برای ملحق شدن به آنها
عاشق
کهن الگوی عاشق در هر چیزی و در هر کاری که انجام میدهد، در جستجوی هماهنگی است. عاشقها به سختی میتوانند با تعارض کنار بیایند و در صورت روبرو شدن با شخصیتهای جسور نمیتوانند قاطعانه از باورها و عقاید خود دفاع کنند.
هدف: در رابطه بودن با انسانها، شغل و محیطی که عاشقش هستند.
ترس: احساس دوست داشته نشدن یا خواسته نشدن
نقطه ضعف: تمایل برای خشنود کردن دیگران به قیمت از دست دادن هویت خود
توانایی: اشتیاق، حقشناسی و تدبیر
خالق
خالق متولد شده است تا چیزی را که هنوز وجود ندارد، به وجود بیاورد. خالق از این که مصرف کنندهی منفعل همه چیز باشد، متنفر است و بیشتر ترجیح میدهد تا خود مایهی سرگرمی و تفریح خود را فراهم کند. خالقها غالباً هنرمند یا موسیقیدان هستند، هرچند آنها را تقریباً در هر شغل و پیشهای میتوانید بیابید.
هدف: آفرینش اثرهایی با ارزش ماندگار
ترس: ناتوانی در آفرینش اثری بزرگ
نقطه ضعف: کمالگرایی و انسداد خلاقیت در اثر ترس از استثنائی و خارقالعاده نبودن
توانایی: خلاقیت و قدرت تخیل
دلقک
هرچند دلقک عاشق آن است که با شوخیها و ترفندهایش به مهمانی روح بدهد، اما از روح عمیقی نیز برخوردار است. دلقک میخواهد دیگران را خوشحال کند و غالباً میتواند احساسات دیگران را با شوخ طبعی خود تغییر دهد. بااین حال دلقک گاهی اوقات از بذله گویی خود برای پوشاندن دردها و ناراحتی های خود استفاده میکند.
هدف: شاد کردن جهان و خنداندن دیگران
ترس: دیگران او را کسل کننده و بی مزه تصور کنند.
نقطه ضعف: سبک سری، هدر دادن وقت و پنهان کردن احساسات زیر پوشش شوخ طبعی
توانایی: دیدن جنبهی بامزهی هر چیز و استفاده از شوخ طبعی برای ایجاد تغییرات مثبت
دانا
دانا برای ایدهها و تصورات بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل است. بااین حال شخصیتهای دانا گاهی ناامید و درمانده میشوند، چون نمیتوانند همه چیز را دربارهی جهان بدانند و بفهمند. دانا شنوندهی خوبی است و غالباً این توانایی را دارد تا ایدههای پیچیده را برای دیگران قابل فهم کند. شخصیتهای دانا را غالباً در نقش معلم و مدرس میبینیم.
هدف: استفاده از عقل و هوش برای فهمیدن جهان و درس دادن به دیگران
ترس: نادان بودن یا احمق تلقی شدن
نقطه ضعف: ناتوانی در تصمیمگیری به دلیل ناکافی دانستن اطلاعات خود
توانایی: دانایی، هوش و کنجکاوی
جادوگر
جادوگر غالباً شخصیت بسیار پرجذبه و کاریزماتیکی دارد. جادوگرها اعتقاد راسخی به تصورات خود دارند و میخواهند ایدهها و باورهایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. آنان غالباً میتوانند موضوعات را به شیوهی کاملاً متفاوتی از دیگر گونههای شخصیتی ببینند و میتوانند از این ادراکات برای پیاده کردن اصول و ایدههای متحول کننده در جهان استفاده کنند.
هدف: فهمیدن قوانین بنیادی جهان
ترس: پیآمدهای منفی ناخواسته
نقطه ضعف: خودخواه یا عوام فریب شدن
توانایی: با معرفی کردن روشهای جدید نگریستن به موضوعات، تجربهی روزمرهی دیگران را متحول میسازند.
حاکم
شخصیت حاکم دوست دارد که همه چیز را تحت کنترل داشته باشد. حاکم غالباً به خوبی میداند که چه اقدامی در یک موقعیت مفروض، نتیجه بخش و کارآمد خواهد بود. حاکمها باور دارند که مصلحت گروه یا اجتماع را میدانند و اگر دیگران بینش مشترکی با آنها نداشته باشند، سرخورده و ناامید میشوند. بااین حال حاکم غالباً صلاح دیگران را میخواهد، حتی اگر اعمالش گاهی موجب سوءتفاهم شود.
هدف: خلق یک اجتماع یا خانوادهی موفق و کامیاب
ترس: هرج و مرج، شکست خوردن و ضعیف شدن
ضعف: قدرت طلب بودن و ناتوان از تفویض قدرت و اختیار
توانایی: مسئولیت پذیری، رهبری
دوازده کهن الگوی فوق راهنمایی را برای فهمیدن انگیزه هایمان و بهره برداری از نقاط قوتمان در اختیارمان میگذارد و در عین حال کمک میکند تا بر روی نقاط ضعف خود کار کنیم. چنانچه کهن الگوی غالب شخصیت خود را بدانیم، میتوانیم آنچه را که واقعاً برایمان مهم است، تشخیص بدهیم. این دانش به ما کمک میکند تا تمرکزمان را بیشتر کنیم و به اهدافمان برسیم. شناختن کهن الگوهای دیگران کمک میکند تا رفتار خاص آنان را درک کنیم. این ادراکات جدید یاریمان میکند تا دیگران را بهتر بفهمیم و با همکاری یکدیگر روشهای جدیدی را برای رسیدن به راه حل های برد ـ برد پیدا کنیم.
کهن الگوهای مردانه
9. آپولو: تاجر: بازیکنی متمرکز و منطقی که برنامه ریز خوبی است، اما در کنار آمدن با نیروهای بی نظم، مانند احساسات و روابط ضعیف عمل میکند.
10. آرس: محافظ: جنگجویی قدرتی که از رقابت کردن و خطر کردن لذت می برد، از وابستگانش دفاع می کند، از هیچ چیز و هیچ کس نمی ترسد، به جز آن که توانایی خود را برای استفادهی کامل از بدنش از دست بدهد؛ فلج شدن برای او به معنای مرگ است.
11. هادس: منزوی: درونگرایی حساس با یک زندگی درونی غنی، خیالباف و فیلسوفی که از دیگران خجالت می کشد؛ او شاید در حسرت عشق یا مصاحب بسوزد، اما گیج و سردرگم نمیداند که چطور به آن برسد.
12. هرمس: احمق: روحی شیطان و بیخیال که از آزادی لذت میبرد و نگران عواقب نیست. او عمداً دیگران را آزار نمی دهد، اما در عین حال خودش را پایبند رابطه هم نمی کند؛ زندان برای او مترادف با مرگ است.
13. دیونیسوس: مرد زنان: مردی هوسران و عاشق خوشگذرانی که با تفریحات مردانه ارتباط برقرار نمی کند، اما از مصاحبت زنان لذت می برد و به زنان اطرافش کمک می کند تا شجاعت خود را بازیابند و ارزش خود را بفهمند. هرچند دیونیسوس غالباً خودش احساس نقص و کمبود می کند و ممکن است هرگز زن ایدهآلش را نیابد.
14. اوسیریس: مسیح مردان: رهبری معنوی که متمرکز بر ماموریت خویش است و آماده است که خودش را برای هدف متعالی قربانی کند و دانایی و دگرگونی را به زندگی افرادی میآورد که با او روبرو می شوند.
15. پوسیدون: هنرمند: مردی هنرمند اما دمدمی مزاج که به هیچ وجه نقدپذیر نیست و رد شدن برای او به معنای مرگ است. رفتار و واکنش های او به راحتی قابل پیشبینی نیست و حتی می ترسد که مبادا به کسانی که دوستشان دارد، آسیب بزند.
16. زئوس: پادشاه: رهبری قدرتمند، حتی اندکی شیفته ی در کنترل بودن که اطاعت را طلب می کند و از عهده ی هر چالشی برمیآید، اما احساسات را به منزله ی نقطه ضعف می بیند.
گونههای شرورانه کهن الگوهای مردانه
9. آپولو: خائن: بازیکنی بدبین یا مایوس که احساس می کند بهتر از رئیسش می تواند عمل کند و از پشت به او خنجر میزند یا این که به اسم گروه و منافع گروه دست به اعمال شریرانه میزند. قهرمان رئیس یا همکاری است که از فساد گروهش و نقش مشتاقانه ی خائن در دامن زدن به این فساد اطلاع ندارد.
10. آرس: گلادیاتور: جنگجویی که بیشتر از محافظت و مردانگی به فکر رزم و نبرد است. او برای منفعت هیچ کس، به جز خودش نمی جنگد، از جنگیدن لذت میبرد و غالباً لحظه ای که ترجیح میدهد صلح با خانواده و دوستانش را کنار بگذارد و علیه آنها وارد جنگ شود، احساس لذت میکند.
11. هداس: پیمانشکن: درونگرایی منزوی که مهارت های مردمی ضعیفش باعث می شود که او به دیگران آسیب بزند. در حالی که نسخه ی مثبت این کهن الگو سعی می کند تا از اشتباه های گذشته اش درس بگیرد، پیمانشکن دیگران را به خاطر نفهمیدن خود سرزنش می کند. همچنین چنین شخصیتی از اطرافیانش به دلیل تفاوت های سیاسی/ اجتماعی نفرت دارد؛ او در عالم خیال، غیرانسانی است که انسان ها را خوار می شمرد.
12. هرمس: وظیفه نشناس ولگرد: مجرمی که نمی خواهد در محدوده ی قانون و ادب عمل کند. او خودش را برتر از آن می داند که یک زندگی معمولی در پیش بگیرد و کوچکترین مشکلی ندارد که از ضعف و ناتوانی مردم برای ثروتمند کردن خودش استفاده کند یا این که آنقدر تنبل و احمق است که نمیتواند پنج تا نه ساعت در روز کار کند، پس دست به دزدی میزند.
13. دیونیسوس: اغواگر: او به زنان احترام نمی گذارد یا نمی خواهد که به آنان کمک کند، فقط می خواهد از آنها برای لذت بردن و رابطه ی جنسی سوءاستفاده کند. او هر رابطه ی جدیدی را به منزله ی یک جایزه و موفقیت می بیند. او اهمیتی به عواقب کارهایش نمیدهد و غالباً در باقی چیزها نیز افراط می کند.
14. اوسیریس: مجازات کننده: مسیحی بدون صبر و دلسوزی، رویابینی که به سرعت متوجه می شود اکثر مردم به اندازهی خودش دوراندیش نیستند. او به جای آن که راه و روش خودش را به دیگران یاد بدهد، در بهترین حالت دیگران را وادار می کند یا به آموزه های او تن در بدهند یا نابود شوند. او در بدترین حالت هر کسی را که با ایده آل هایش همخوانی نداشته باشد، از بین میبرد. او این کار را به مثابه غربال کردن افراد ضعیف میبیند، مجازات کننده تجسمی از الهه مرگ است.
15. پوسیدون: متجاوز: مردی کینهتوز و جامعه ستیز که تا زمانی که انتقام نگیرد، آرام نمی نشیند و برایش اصلاً مهم نیست که چه کسانی در مسیر انتقام آسیب می بینند. او از آن دسته مردانی است که همسرش را کتک میزند، سپس برایش گل میخرد و عذرخواهی می کند و بارها و بارها این چرخه را تکرار می کند.
16. زئوس: دیکتاتور: دیکتاتور شیفته ی قدرت آماده است تا هر زمان که میلش بکشد، قوانین جدید وضع کند تا خود به نظاره ی مردمی بنشیند که برای وفادار ماندن به آن قوانین تقلا می کنند و افرادی که قوانینش را زیر پا می گذارند، مجازات کند. او حتی از این هم جلوتر میرود و قربانیان را برای تخطی از قوانین سرزنش می کند و حتی از ناتوانی آنها برای پیروی از قوانین تازه وضع شده استفاده می کند تا قوانین بیشتری را اعمال کند. البته هر کسی که جرات کند به او خیانت کند، باید عواقب این نافرمانی را تحمل کند و چه بدبخت و بدشانس اند افرادی که در زمان خشمگین شدن دیکتاتور در نزدیکی او حضور داشته باشند.
کهن الگوهای زنانه
9. آفرودیت: الهه ی فریبنده: زنی عاطفی و سرشار از زندگی که راه حل های ساده ای را که دیگران نمی بینند، پیدا میکند. آفرودیت خواستار صمیمیت است و جذابیت بسیار بالایی دارد تا به حدی که کهن الگوی آفرودیت شهرت بدی دارد.
10. آرتمیس: زن جنگجو: زن قدرتمند و مستقلی که رقابت را دوست دارد و در عین حال از زنانگی و خصوصیاتی زنانه نیز برخوردار است.
11. آتنا: دختر پدر: آتنا با همسو کردن خود با مردان قدرتمند و تلاش برای ثابت کردن این که در هر کاری به اندازه ی مردان اطرافش توانایی دارد، در شغل خود پیشرفت می کند. او با زنان دیگر ارتباط برقرار نمیکند، اما عاشق این است که همه چیز را تحت کنترل داشته باشد.
12. دیمیتر: پرورش دهنده: زن مراقب و مهربانی که برای کمک به دیگران، به ویژه فرزندانش و افرادی که در برابر آنها احساس مسئولیت میکند، حاضر است، بسیاری از منافع خود را فدا کند. کل هویت او به مراقبت کردن از دیگران وابسته است.
13. هرا: بانوی بزرگ: زن قوی، حامی و متعهدی که در هر شرایطی پای خانواده اش می ایستد و در عین حال به هیچ کس، حتی به خانواده اش اجازه نمی دهد که به او ظلم کند. او تکیهگاه همه است و در عین حال میخواهد همه را تحت نظر داشته باشد.
14. هسیتا: عارف: بانویی آرام و ملایم با سلیقه ای ساده که از تنهایی لذت میبرد و از انجام دادن کارهای معمولی خانه خجالت نمی کشد و در واقع کار بیرون خانه چندان برایش جالب نیست. او روح آزادی دارد و نیاز دارد که خلاق باشد. او ترجیح میدهد که خودش کارهایش را انجام دهد تا این که زیر بار منت دیگران برود.
15. آیسیس: مسیح مونث: بانویی از خودگذشته که هرگز از ماموریت زندگی خود دست برنمیدارد؛ او طرف هیچ کس را نمیگیرد و مانند نظارهگری بیطرف عمل می کند، البته از باورهای خودش دفاع می کند.
16. پرسفون: دوشیزه: زنی بیخیال با روحیه ای کودکانه که ترجیح می دهد، سرو کله زدن با جزئیات زندگی را به دیگران واگذار کند تا این که خودش را نگران این مسائل جزئی بکند. او به راحتی خودمانی می شود و به افرادی نزدیک می شود که دیگران ممکن است از آنها کناره بگیرند، هرچند این راحتی گاهی اوقات به او آسیب میزند.
گونه های شرورانه ی کهن الگوهای زنانه
9. آفرودیت: زن افسونگر: زنی سرد و بیاحساس که از رابطه ی جنسی برای رسیدن به خواسته هایی که از مردان دارد، استفاده میکند.
10. آرتمیس: زن بدسیما: زنی کینهتور که اگر احساس خطر کند، به راحتی عصبانی می شود و از کوره درمیرود.
11. آتنا: خائن دورو: چنین زنی هر کاری برای بالا بردن خودش انجام می دهد، حتی اگر این پیشرفت به بهای نابود کردن زندگی یا شغل دیگران تمام شود.
12. دیمیتر: مادر کنترلگر افراطی: چنین زنی در زندگی فرزندانش مداخله می کند. نیاز او به مورد نیاز بودن از حد کنترل خارج می شود و اگر فرزندانش بخواهند که او را ترک کنند، حتی ممکن است آنها را گروگان بگیرد.
13. هرا: زن تحقیر شده: او خیانت را تحمل نمی کند و از همه انتظار دارد که به او احترام بگذارند.
14. هسیتا: خائن: این زن خائن زیر نقاب زنی خجالتی و معصوم پنهان می شود. او در واقع مردم فریب است و فقط عاشق خودش است.
15. آیسیس: مخرب: زن ثابت قدمی که هیچگاه از ماموریت زندگیاش دست برنمیدارد، اما همه چیز را سیاه و سفید می بیند. او اعتقاد راسخی به این جمله دارد که “هدف وسیله را توجیه می کند.”
16. پرسفون: نوجوان پریشان: دختر خودخواهی که دوست دارد خودش را در مهمانی ها، مواد و یا رابطه ی جنسی غرق کند. وقتی به دردسر میافتد، انتظار دارد که خانواده یا دوستانش او را نجات بدهند و خرابکاری هایش را رفع و رجوع کنند.
هدف یونگ از مطرح کردن کهن الگوها ترغیب انسان ها برای رسیدن به خودشکوفایی و رسیدن به بهترین وضعیت آنها از خود است. چهار کهن الگوی اصلی خود، سایه، پرسونا، آنیما و آنیموس است که غیر از آنها 12 کهن الگوی دیگر را نیز یونگ مطرح می کند. مطالعه درباره کهن الگو ها به خود شناسی و شخصیت شناسی شما کمک می کند. شما می توانید کهن الگوهای زنانه و مردانه خود را پیدا کنید و اگر در جهت رسیدن شما به خودشکوفایی است آنها را تقویت کنید و در غیر این صورت آنها را تغییر دهید. معروف ترین کهن الگوهای زنانه، آفرودیت، آتنا، هرا، آرتمیس، دمتر،هستیا، آیسیس و پرسفون و و معروف ترین کهن الگوهای مردانه آپولو، آرس، هادس، هرمس، دیونیسوس،اوسیریس، پوسیدون، و زئوس هستند.
پرسش و پاسخ کوتاه