مدل خود افزایی (SEM)
آرون و آرون (1996، 1986) مدل خودافزایی (SEM) را بهمنظور توضیح اینکه چگونه شروع و گسترش روابط صمیمی با دیگران روی خودافزایی (حس خودافزایی) فرد تاثیر میگذارد، توسعه دادند. آنها اعتقاد داشتند که افراد برای توسعه فردی خود (علایق، منابع، فرصت ها و غیره) انگیزه دارند و گسترش روابط صمیمی با دیگران به دو روش در توسعه شخصیت آنان کمک میکند.
در ابتدا، در طول رابطه، افراد ممکن است برخی ویژگیهای شخصیتی طرف مقابلشان را گلچین کرده و به ویژگیهای شخصیتی خود تبدیل کنند. شریک عاطفی یک نفر ممکن است ویژگیهای شخصیتی، دوستان، و علایقی داشته باشد که طرف مقابل وی در طول رابطه آنها را برگزیند. انتخاب علایق طرف مقابل می تواند زمانی که مصلحت انتخاب آنها نه فقط به خاطر اهداف رابطه، بلکه بخاطر منافع شخصی باشد، به جزئی از شخصیت فرد تبدیل شود.
برای مثال
برای مثال اگر طرف مقابلتان به رانندگی تفریحی علاقه دارد، ممکن است هر دوی شما برای گذر زمان به این کار بپردازید. با گذر زمان، یکی از شما ممکن است به تنهایی این کار را ادامه دهد، چرا که از انجام آن کار لذت می برد. در این حالت، رانندگی به یک کار مورد علاقه او که بخشی از شخصیت اوست، تبدیل شده است: این کار در ابتدا به عنوان علاقه شروع شده (برای جلب رضایت طرف مقابل) و کم کم به یکی از علایق طرف دیگر رابطه تبدیل میشود. چرا که او آن علاقه را برای لذت، سلامتی و اهداف دیگر انجام می دهد.
علاوه بر فعالیتهای ورزشی، افراد ممکن است از وجود گروه های موسیقی، برنامه های تلویزیونی و کتابهای مورد علاقه طرف مقابلشان آگاهی پیدا کنند. بعد از کشف اولیه این فعالیتها، ممکن است خودشان این فعالیتها را بصورت مجزا بخاطر لذت شخصی انجام دهند. دنبال کردن تفریحات جدید توسط این افراد بصورت مستقل از طرف مقابلشان، منجر به بیشتر شدن فعالیتهای مورد علاقه او میشود (که به این معنی است که او حس نفس خود را گسترش داده است).
علاوه بر گسترش علاقمندیها و افزودن آنها به حس نفس، افراد ممکن است خیلی ساده از مجموعه گسترش یافته منابع اجتماعی که آنان از رابطه با طرف مقابل به دست آوردهاند لذت ببرند.
برای مثال
برای مثال، ارتباطات اجتماعی حرفهای طرف مقابل میتواند به طرف دیگر رابطه، در یافتن شغل کمک کند. دوستان آنها نیز ممکن است طی ارتباطاتی که با هم خواهند داشت تبدیل به دوستان مشترک شوند. این مورد بویژه زمانی درست است که همان دوستان مشترک به دوست خود فرد نیز تبدیل شده اند.
آرون و آرون (1986) پیشنهاد دادند که افراد برای ساختن و نگه داشتن روابط بین فردی، بمنظور توسعه شخصیت خودشان، هم از لحاظ علاقمندی و هم از لحاظ منابع اجتماعی انگیزه دارند.
تست
برای تست این ایده، بیش از 500 نفر از یک شهر کوچک در ایالات متحده که هر کدام در یک رابطه دونفره بودند، توسط تماس تلفنی به کار گرفته شدند. سن شرکت کنندگان در محدوده 18 تا 92 سال و با میانگین سنی 50 سال بود. تقریبا 75% شرکت کنندگان متاهل بودند و عمر رابطه آنان از 1 روز تا 65 سال با میانگین عمر رابطه 17 سال بود.
شرکت کنندگان از لحاظ علاقه بویژه از منظر جذابیت و عشق عاطفی در روابطشان (نمونه سوال: آیا شما و طرف مقابلتان ارتباط فیزیکی با کیفیتی دارید”) و همچنین از لحاظ عشق مالکیتی و شدت آن (“وقتی که با عشقتان هستید آیا تمرکز روی امور عادی زندگی برایتان سخت است”) دسته بندی شدند. علاوه بر آن، به سوالاتی راجع به حس خودافزاییشان با طرف مقابل پاسخ دادند (برای مثال، “آیا بودن با طرف مقابلتان باعث گسترش این حس در شما شده است که کی هستید” و “رابطه شما با شریک عاطفیتان منبعی برای تجربیات جدید برای شماست”).
در مجموع، حس خودافزایی در روابط طولانی کمتر بود، که منطقی هم به نظر می رسید. با گذر زمان برای هر دوطرف مشکل بود که بطور مستمر فرصتهایی را برای رشد فردی فراهم کنند. اما آنهایی که میگفتند طرف مقابلشان مسیری را برای خودافزایی آنها فراهم میکرد نسبت به آنهایی که طرف مقابلشان خودافزایی کمتری برایشان به ارمغان داشته میگفتند که طرف مقابلشان جذابیت و عشق عاطفی بیشتر و به همین ترتیب عشق مالکیتی و شدیدی هم برایشان داشته است. بطور خلاصه، داشتن یک شریک عاطفی که به رشد فردی شخص کمک کند می تواند یک عامل مهم در ساختن این اشکال از عشق در دراز مدت باشد.
در حالی که این پژوهش با قاطعیت نشان نمیدهد که خودافزایی باعث کیفیت در رابطه می شود، شواهد محکمی در دیگر پژوهشها وجود دارد که از این ایده که خودافزایی باعث بهبود کیفیت رابطه میشود حمایت میکند. بطور خلاصه، وارد شدن به فعالیتهای جدید، جالب و چالش برانگیز با شریک عاطفی میتواند در طولانی مدت یک تاثیر مثبت روی رابطه شما داشته باشد.
پرسش و پاسخ کوتاه