وقتی که میشنوید که عشقتان به شما میگوید دیگر شما را دوستندارد انگار کل دنیا به یکباره روی سر آدم خراب میشود. گاهی به این فکر میافتیم که آیا احساس مردان نیز از جدایی همچون زنان است و یا تفاوت دارد. اگر چه میدانیم که همه ما پس از جدایی یک حس ناخوشایندی داریم اما در اینجا میخواهیم بدانیم که از بین پسران و دختران کدام یک بیشترین صدمه روحی را میبیند. فرقی نمیکند که مرد باشید یا زن، در هر صورت درد پس از جدایی بسیار عذابآور است مخصوصا اگر فرد بیش از حد روی این رابطه حساب بازکرده باشد. معمولا پس از جدایی کسی که ترک شده بیشترین آسیب روحی را میبیند اما طبق مطالعات در این زمینه ثابت شده است که مردان پس از جدایی حسی متفاوت از زنان دارند. در واقع واکنش مردان و زنان پس از جدایی با هم فرق میکند.
تفاوت دختران و پسران بعد از جدایی
سرمایهگذاری عاطفی بر روی یک رابطه
طبق مطالعات زنان بیش از مردان بر روی رابطهها سرمایهگذاری عاطفی میکنند. یک ملاقات کوتاه عاشقانه می تواند به نه ماه بارداری منجر شود و به دنبال آن سالها شیردهی برای یک زن اجدادی انجام شود، در حالی که ممکن است مرد “صحنه “را به معنای واقعی کلمه دقایقی پس از آشنایی و بدون سرمایهگذاری بیولوژیکی دیگری ترک کند. این “خطر” سرمایهگذاری بیولوژیکی بالاتر است که با گذشت زمان تکاملی ، زنان را در انتخاب یک همسر با کیفیت بالا سختگیرتر و سخت پسندتر میکند. از این رو، از دست دادن رابطه با یک همسر با کیفیت بالا ، صدمه بیشتری به زن وارد میکند.
احساس درد
به طرز شگفتانگیزی اگرچه زنان پس از جدایی آسیب بیشتری میبینند اما با گذشت زمان میتوانند به روال عادی زندگی بازگردند. اما این قضیه در مورد مردان فرق میکند. آنان پس از جدایی به زندگی ادامه میدهند اما اثرات ناشی از آسیب پس از جدایی شدیدتر و ماندگارتر است. زمان زیادی باید بگذرد تا پسران درد پس از جدایی را فراموش کنند هرچند که این احساس درد در آنان عمیقتر است. پویش شناسی اجتماعی نیز نقش مهمی در نحوه برخورد مردان با جدایی دارد. غلبه بر این حس یک عرف مقبول است اما یک دوره نسبتا مضری از کنشها نیز هست. تفاوتهای ذکر شده در بالا تنها اثرات جدایی را نشان نمیدهند بلکه احتمالا تفاوت برخورد زنان و مردان با هر رابطهای را توضیحمیدهند. هر چه افراد رابطهای را جدیتر بگیرند به همان میزان شدت آسیب در زمانی که کارها آنطور که برنامهریزی کرده بودند پیش نرفت نیز بیشتر خواهد بود. صرف نظر از اینکه دلیل جدایی چه است هم در مردان و هم در زنان جدایی با درد همراه است. شاید اندوه پس از جدایی در زنان در اولایل شدیدتر باشد اما این غم و اندوه در مردان عمیقتر و طولانیتر است.
نادیده گرفتن اوضاع
در حالی که زنان دوست دارند در مورد احساسات خود صحبت کنند و همه این زیر و بم موضوع را با دیگران در میان بگذارند اما مردان از این نظر خیلی شبیه به زنان نیستند. مردان سعی میکنند که عواطف و احساسات خود را بروز ندهند لذا در همین راستا وانمود میکنند که همه چیز رو به راه است. پس از جدایی، مردان وخامت شرایط را نادیده گرفته و از عاشق و عاشقی دوری میکنند. در ذهن یک مرد تا زمانی که او اشکها و گلایههای شما را نادیده میگیرد چنین فکرمیکند که همه چیز رو به راه است. مردان از تجزیه و تحلیل اوضاع خودداری میکنند. زنان بارها و بارها اوضاع را تجزیه و تحلیل میکنند و این در حالیست که مردان خود را از این کار دور نگهمیدارند. دلیل این کار این است که در چنین مواقعی زنان از هر دو نیمکره مغزشان برای ارزیابی سر نخهای بصری و عاطفی استفاده میکنند اما در این حالت مردان تنها تمایل به استفاده از استدلالهای کلامی دارند.
این بدین معناست که زنان راحتتر از مردان زبان بدن و سایر ایما و اشارهها را میفهمند. به ندرت میتوان مردی را یافت که راجع به حرکات بدن، تن صدا و عواطف درگیر در این جریان فکرکنند. این رفتار مردان به معنی عدم علاقه و یا فداکاری نیست بلکه آن را بعنوان راهی برای وفق دادن خود به منظور رهایی از آسیب ناشی از جدایی تلقیکنید. پسران به هنگام رویارویی پس از جدایی دور خود دیوار میکشند و از نظر آنها محبوسکردن احساسات خود و تکهتکه کردن آنها نسبت به خراش زدن به زخم راحتتر است. لذا در حالی که شاید در ظاهر مردان پس از جدایی خود را بیتفاوت و بیعلاقه نسبت به موضوع نشان دهند اما این تنها مکانیسم دفاعی آنها برای برخورد با اوضاع موجود است و اصل موضوع چیز دیگری است. مردان دوست دارند که بر روی هر چیزی غیر از موانع عاطفی پایان رابطه تمرکز کنند.
روابط عاطفی مجدد پس از جدایی
در حالی که بسیاری از زنان پس از جدایی قصد دارند که سرشان را گرم کارهایی همچون خرید و مهمانیهای دخترانه کنند (شیکترین لباسهای خود را میپوشند و به خودشان میرسند تا عشقشان بداند که چه چیزی را از دست داده است) اما مردان به اشتباه میخواهند که در غم و اندوه خود غرق شده و برای پنهان کردن درد خود دست به کارهایی همچون سیگار کشیدن یا عشقهای جدید میزنند. جدایی یک بازی کثیف است که هر چه فرد خود را جذابتر و شادتر نشان دهد به همان اندازه احتمال موفقیت و برنده شدنش بیشتر است. لذا در حالیکه زنان برگهای برنده خود را برای پیروز شدن در این نبرد رو نمیکنند اما مردان واکنشی متفاوت دارند. روابط عاطفی انتقالی برای مردان شبیه به برگهای برنده است. مردان پس از جدایی بیشتر از زنان به دنبال روابط عاطفی انتقالی هستند. این روابط جدید در مردان همچون چسب زخمهای موقتی عمل میکند و زخمهای عمیقتر را میپوشاند. در واقع مردان تمایل دارند که هر روز چسب زخمهای خود را عوض کنند تا درد و میزان آسیبدیدگی آنها از جدایی بر همگان آشکار نشود. عزت نفس یک مرد همه چیز اوست و روابط عاطفی انتقالی این عزت نفس را در مردان به طرز معجزهآسایی تقویت میکند. زمانی که مردان در رابطهای ترک میشوند بیشتر تمایل به روی آوردن به روابط عاطفی انتقالی دارند. این رفتار به مردان کمکمیکند تا ذهن خودشان را از عواطف خالی کرده و به زخم ایجاده شده زمان کافی برای التیام یافتن دهند.
نحوه برخورد با خشم و غم
در حالی که زنان تمایل دارند تا غم و اندوه خود را از طریق اشک و درد دل کردن بروز دهند اما مردان ترجیح میدهند تا غم و غصه خود را بصورت خشم نشان دهند. جامعه در چنین مواقعی متعصبانه عمل میکند زیرا هنگامی که زنان از جدایی آسیب میبینند شاید گریه کنند و جامعه با آنها ابراز همدردی کرده و آنان را دلداری دهد اما مردان از چنین آزادی محروم هستند. جامعه اشک و رنجکشیدن پسران و مردان را پس از جدایی نمیپذیرد و آنها را سرزنش میکند اما بروز خشم و عصبانیت در چنین مواقعی رفتاری مردانه و قابل قبول محسوب میشود. این تفاوت رویکردی است که باعث میشود تا مردان درد و غم خود را بروز ندهند و هرزگاهی آن را بصورت ناامیدی و عصبانیت نشان دهند. این ناکامی و عصبانیت میتواند از طریق شکستن لیوان، خردکردن شیشه ماشین (عشق سابق)، افشاء کردن مسائل قبل از جدایی نمود پیدا کند. البته همه مردان این کار را نمیکنند اما اکثرا مردانی که پس از جدایی ناامید شده و روی به مصرف مواد میآورند.
تمایل به آنالیزکردن و فکرکردن به اتفاقاتی که افتاده است
مردان بصورت ذاتی غارنورد هستند. در فلسفه غارنوردی، مردان تمایل دارند که شکارچی و محافظ باشند. این عامل به ذات مالکیت آنها کمک کرده و باعث میشود که آنها پس از جدایی حس کنند که یکی از داراییهای خود را از دست دادهاند.
مسلما نحوه بروز عواطف و احساسات پس از جدایی در مردان متفاوت از زنان است لذا برای آنان بسیار دشوار است که خود را جدا از کسی ببینند که زمانی جزء داراییهای آنها بود. پسران برخلاف دختران، روابط عاطفی انتقالی خود را با عشق سابقشان مقایسه میکنند.
در رابطههای جدید، پسران به دنبال آرامش و راحتی که زمانی داشتند میگردند. این در حالیست که زنان پس از جدایی سعی میکنند که با قضیه کنار بیایند ولی مردان در این برزخ میمانند. بدترین بخش جاییست که مردان نمیخواهند که به وجود دلبستگی بین خودشان و عشقشان اعتراف کنند. این قضیه زمانی پر رنگتر میشود که اگر دختری وی را بخاطر پسری دیگر ترک کرده باشد. این کار باعث تحریک رقیب مردانه در او میشود و بصورت ناخودآگاه شروع به مقایسه و سبک سنگین کردن عشقش میکند. در حالی که شاید گوش دادن به موزیکهای غمگین برای زنان کارساز باشد اما مردان بیشتر به دنبال سپری کردن زمان بر روی بزرگ جلوه دادن نقصهای عشقشان هستند زیرا این کار تنها راه برای گولزدن خودشان و رسیدن به این باور است که عشقش بهترین چیزی نیست که او از دست داده است.
یادآوری خاطرات عشق سابق
آیا تا به حال شده که مردی را شب هنگام تنها در سینما ببینید که گریهمیکند؟دلیل این کار این است که او عمدا از رفتن به همان سینمایی که قبلا در اولین جلسه آشنایی با عشقش جدایی نادر از سیمین را دیده است اجتناب میکند. مردان هرگز و یا حتی بصورت اتفاقی هم به جاهایی که قبلا با عشقشان رفتهاند باز نخواهند گشت. در حالی که زنان ترس از دیدار مجدد با عشقشان با دختری جدید را با صدای بلند بیان میکنند اما مردان در برخورد با این قضیه متفاوت عمل میکنند و دلیل این کار هم این است که آنها هرگز همان حمایت یکسان را از جانب حلقههای اجتماعی دختران نداشتهاند.
این عدم داشتن انگیزه برای ترک خاطرات پس از جدایی یک ترس و وحشت را در ضمیر ناخودآگاه مردان به وجود میآورد. برای پیشگیری از تحریک این ترس و وارد شدن آن به زندگی، مردان از رفتن به مکانهای آشنا، دورهمیهای آشنا، محیط آشنا و هر چیزی که قبلا با عشقشان تجربه کردهاند خودداری میکنند. این کار باعث میشود تا ذهن خودشان را گول بزنند و از طریق وارد شدن به رابطهای جدید این درد و اندوه گذشته را در کنج ذهنشان دفن کنند.
در جستجوی حمایت عاطفی
دوستیهای مردانه در مقایسه با دوستیهای زن در این زمینه کمبود دارند. منظور این نیست که پسران دوستان ناباب دارند بلکه قضیه این است که در زمانهایی که فرد بیشتر به حمایت عاطفی نیاز دارد تا حمایت جسمانی نمیتوان روی دوستان پسر زیاد حساب بازکرد. از طرف دیگر، چرخه اجتماعی زنان در این زمینه قابلیت به مراتب بیشتری دارد و معمولا قویتر از روابط مردانه است. در حالی که دوستان زن بلافاصله تمام تمرکزشان را بر روی موضوع پیش آمده میگذارند به دیدار او میآیند و همچون سنگ صبوری برای وی هستند اما دوستان مرد بیشتر انرژی خود را بر روی شادکردن، بیرون بردن و خوشگذارانی با او میگذارند تا اینکه با او صحبتکنند، به درد دلهای او گوش دهند و مرهمی بر روی زخمهایش باشند.
غفلت از خودمراقبتی
اگرچه ما گفتیم که این زنان هستند که با موهای تازه از خواب بیدار شده و پیراهنهای کهنه، چشمان متورم شده در خانه هستند و لب به غذا نمیزنند اما به محض این که دوستانش اشکهای او را خشککرده و با او صحبت و درد دل کنند اوضاع رو به راه میشود اما متأسفانه این قضیه در مورد مردان صدق نمیکند. در حالی که زنان به شیوههای سادهای همچون رفتن به خرید و وقت گذاشتن برای خودشان سعی در تسکین دردهایشان میکنند اما مردان کاملاً از خود غافل میشوند. معمولا در این مواقع ریش مردان بلند میشود، برای ساعتهای طولانی چرت میزند و لباسهای چروک شده میپوشند. پس از جدایی، زنان سعیمیکنند که جذابتر از هر زمانی خود را نشان دهند تا دل عشقشان را بسوزانند اما مردان رسیدن به سر و وضع خود را وقت تلف کردن میدانند. دوستان یک زن به او میگویند که او سزاوار این است که ظاهری محشر داشته باشد اما از طرفی دیگر هیچ کس چنین انگیزهای را به مرد نمیدهد. از این رو مرد حالت ژولیده خود را ترجیح میدهد و تلاشی برای شیک کردن خود را امری پوچ و بیارزش میداند. هیچ کسی نیست که در مورد وضعیت بد بهداشتی مرد به او گیر دهد بنابراین تا زمانی که دلیل دیگری برای رسیدن به سر و وضع خود نداشته باشند در همین وضعیت ظاهری میمانند.
صرف زمان برای انجام کارهای مختلف
یکی دیگر از مکانیسمهای برخورد با جدایی در مردان این است که بیش از حد خود را وقف یادگیری یک مهارت میکنند. این کار باعث میشود تا آنها کنترل بیشتری بر روی اوضاع داشته باشند و نیازهای برانگیخته شده وازوپرسین خود را تامین کنند. اکنون که دیگر تنها هستند تمام سعی و تلاش خود را بر روی هر چیز درستی میگذارند. مردان در این شرایط از هر چیزی که مناسب حال آنها باشد و آنها را از فکرکردن به گذشته دور کند استفاده میکنند. آنها آکوردهای عجیب و غریب را یاد میگیرند و روی به گیتار زدن و آواز خواندن میآورند. به باشگاه میروند و یا به سراغ بازهای سودوکو میروند ولی نکته اینجاست که بر روی یک مهارت و یا چیزی تسلط پیدا خواهند کرد. این رفتار آنها باعث میشود که نوعی حس مالکیت بر روی چیزی که به آن تسلط دارند به آنها دست دهد برخلاف رابطهای که نتوانستند دیگر آن را حفظ کنند.
سرگرمی و اشتغال به کارهای مختلف
این کار بیشتر در امتداد “او مرا رها کرد!” است. اکنون می توانم تمام کارهایی را انجام دهم که هرگز انجام ندادهام. پارکینگ را تمیز کنم، دستی به سر و روی شیروانی بکشم، تجارت آنلاین را شروع کنم، به کلاسهای شطرنج بروم یا سفر کنم. اصولا این کار نوعی فریاد بیصدا برای کمک است. مردان هرگز در این برهه زمانی به نیاز به کمک اعتراف نمیکنند اما آنچه مسلم است این است که آنها واقعا در این حالت به کمک نیاز دارند. برای اینکه ذهنشان را از خاطرات گذشته پاک کنند خودشان را بیش از حد سرگرم کار و برنامهریزی میکنند و درست مثل کبک سرشان را زیر برف میکنند تا آنچه در اطرافشان اتفاق میافتد را نبینند.
خودشان را بیش از حد خسته میکنند و اجازه نمیدهند تا ذهنشان به سراغ مرور خاطرات گذشته برود. در حالی که دختران خیلی زود به روال عادی زندگی بازمیگردند اما پسران زندگی خود را خالی از انگیزه میبینندکه به سرعت در حال نابودی است، لذا برای این که زمان زودتر بگذرد روی به کارکردن زیاد و تنهایی میآورند.
زنان و مردان به اندازه یکسان بر روی یک رابطه سرمایهگذاری عاطفی میکنند تنها تفاوت آنها در نحوه برخورد آنها پس از جدایی است. اگرچه هر دوی آنها مکانیسمهای متفاوتی برای برخورد با این قضیه دارند اما هر دو سعیمیکنند تا احساس مشترک از دست دادن، طردشدن و غم و اندوه کنار بیایند. نگرش ما نسبت به مردان و رفتار آنها پس از جدایی تنها برگرفته شده از پیام اجتماعی است که در مورد وضعیت عاطفی آنها به دست میآوریم. زن و مرد هر دو به صورت متفاوتی احساسات خود را بروز میدهند و برای بروز رفتارهای خود انتقال دهندههای عصبی متفاوتی دارند اما این باعث نمیشود که هیچکدام از آنها نسبت به دیگری برتری داشته باشد.
اگرچه انسان در طول زمان پیشرفتهای زیادی کرده است و به تکامل رسیده اما برخی از مفاهیم اولیه اجتماعی تغییر نکردهاند و یکی از آنها تمسخر احساسات در مردان است. حقیقت این است که مردان یک چهره مازوخیسم اجتماعی دارند که باید آن را حفظ کنند و از همین رو تفاوت آنها تنها در عمل و رفتارشان است. اگرچه انتظار نمی رود که مردان مانند زنان بهبود پیدا کنند، اما آنها نیاز به بهبودی دارند.
به طور کلی دختران و پسران بعد از جدایی واکنشهای عاطفی و رفتاری متفاوتی از خود نشان میدهند. بعضی از افراد تصور میکنند که پسران نسبت به دختران بعد از شکست عشقی کمتر آسیب میبینند، اما مطالعات این تصور را تائید نمیکنند و بر این باورند که پسران فقط نوع واکنشهایشان از آن چیزی که دختران نشان میدهند متفاوتتر است؛ در واقع آنها غم و ناراحتی خود را به شکل دیگری نشان میدهند. زنها در رابطه عاطفی معمولا بیشتر از مردان سرمایهگذاری عاطفی میکنند و شاید همین دلیل باعث این باور اشتباه در مردم شدهاست؛ اما حقیقت این است که مردان درد جدایی را عمیقتر و طولانیتر حس میکنند. مردان احساسات ناخوشایند ناشی از جدایی را مانند زنان برونریزی نمیکنند و برعکس سعی دارند تا از مکانیسم دفاعی انکار استفاده کنند. آنها بلافاصله بعد از جدایی بدنبال پیدا کردن جایگزینی برای کم کردن درد و رنج عاطفی خود هستند. پسرها معمولا ناراحتی خود را به شکل خشم نشان میدهند، اما دختران نه. مردها بعد از جدایی ترجیح میدهند تا دوباره به انجام کارهایی بپردازند که در دوران مجردی خود به آنها مشغول بودند، همچنین نوع جهان بینی و دیدگاه فلسفی آنها نسبت به دنیا نیز تغییر میکند. برعکس زنان که بعد از جدایی میتوانند با دوستان خود درد و دل کنند و حمایت دریافت کنند مردان معمولا از چنین سیستم حمایتی کمتر برخوردارند و برخلاف دختران که به توصیه دوستانشان بیشتر به ظاهر خود میرسند مردها خودشان را رها میکنند. آنها در عوض با گرم کردن سر خودشان به انجام کارهای مختلف میخواهند کمتر درباره شکست عشقی خود فکر کنند.
چکار کنم تا عاشقم شود و مجذوب من شود
لازمۀ داشتن رابطهای پایدار و متقابل باید تغییرات مهمی در رفتار و زندگی خود داشته باشید تغییراتی که صبر و سعه صدر شما را میطلبد. اینکه بتوانید احساسات خود را کنترل کنید و در شرایط خاص بهترین عکس العمل را نشان دهید، گاهی بسیار دشوار خواهد بود، بنابراین برای داشتن رابطهای پایدار نیاز به دانش، مهارت و یک برنامه مدون دارید. همیار عشق برای رسیدن به عشقی که لیاقش را دارید، کارگاهی را برای پایه اصول و تئوریهای روانشناسی طراحی کرده است، که قدم به قدم شما را در مسیر رسیدن به خواستهتان همراهی میکند. در کارگاه بازگرداندن آموزش-محور عشق و ازدواج که بصورت آنلاین برگزار میشود، دانش و مهارت برای جذب عشق و ساختن یک رابطه پایدار و متعهدانه را خواهید آموخت.
علاوه بر این کارشناسان ما با آغوشی باز آماده پاسخگویی به سوالات شما از طریق تلگرام و واتساپ هستند.
پرسش و پاسخ کوتاه
من با پسری یکسال و یک ماه پیش در فضای مجازی آشنا شدم و با هم رابطه مون را شروع کردیم ایشان یکبار جدایی داشتند و همچنین از نظر مالی مشکلات زیاد و بدهی داشتند و من چون بعد از پنج و سال و نیم تنهایی وارد رابطه شدم فقط نیاز عاطفی برام مهم بود چون از نظر مالی خودم مشکلی نداشتم و ابتدای رابطه خیلی خوب بود و تا اینکه از من درخواست پول کرد و سر این موضوع بحث کردیم اما من پول را دادم و فکر میکردم یک رابطه داریم تو همه لحاظ با هم کمک کنیم و بعد ایشان خیلی میخواست من هر جایی هستم و هرجایی میرم ایشان را درجریان بزارم و از من خواسته بود که من بیشتر از ساعت ۹ بیرون از خانه نباشم و من دو بار بی توجهی کردم و بعد از بحث و دعوا من را بخشید و بعد از مدتی دوباره این قضیه رخ داد و ایشان و دعوای اساسی کردیم و ایشان من را از نظر تماس تلفنی بلاک کرد و فقط می تونستم در واتس آپ پیام بدم و گفت تا ۶ ماه تحریم هستی و من واقعا دوستش داشتم و تلاش میکردم اعتماد برگرده و از من خواست که دیگه بهش نگم کجا میرم و میام و تو این مدت شش ماه فقط موقعی که چیزی میخواست و پولی و کمکی به دیدارم می آمد و تا شد تولدش و من براش کادو خریدم و آمد و تا بعد از دو هفته تولد من بود و کادو خرید و همدیگر را دیدیم و من بعد از تشکر گفتم برای من مادیات مهم نیست رفتار و اخلاق تو مهم هست و گذاشت من را تو کافی شاپ و رفت و گفت دنبال من نیا من بخاطر علاقه دنبالش رفتم و دوباره برگشتیم کافی شاپ و من از نظر مالی خیلی کمکش کردم و با گریه گفت تو در حق من کارهایی کردی که خانواده ام برای من انجام ندادند تا موضوع کرونا پیش آمد و ۱۴ فروردین شش ماه تحریم گذشت تا اینکه یک روز سرموضوع اینکه من کجا هستم چرا اینترنتم خاموش هست بحث شد گفت تو دوباره تحریم هستی و همیشه به من میگفت تو با دوستات هستی تو عادت به ولگردی با دوستات داری با این حال که من بعد ار اینکه با ایشان دوست شدم و با دعواها با دوستانم بیرون نمی رفتم و مجددا با تلاش من خودم و باج های مالی که دادم رابطه مون یکم بهتر شد و تا اینکه یک روز از فرط خستگی ساعت ۹ خوابم برد و یادم رفت شب بخیر به ایشان بگم و فرداش کلی با من بحث که کجا بودی و من بهش دروغ گفتم مادرم مریض بود و بردمش دکتر چون حوصله بحث نداشتم تا اینکه بهم گفت باید عکس نسخه نشان بدم و متوجه شد دروغ گفتم و کلی دعوا و بهم گفت خدا را شکر با تو ازدواج نکردم وگرنه هرشب تو را باید از زیر یک نفر می کشیدم بیرون کسی که دروغ میگه می تونه خیلی کارها را بکنه و گفت راجع پول هایی که به من هم دادی هر کاری میخواهی برو بکن و من کلا واتس آپ را پاک کردم و کادویی را که برام خریده بود را براش فرستادم و بعدش پیام داد و کلی توهین کرد تا اینکه سالگرد دوستی مون من بهش پیام دادم و چون خیلی دوستش داشتم و اولش گفت نه من دیگه بهت اعتماد ندارم و. به تو احساس ندارم تو باید خیلی تلاش کنی تا من بشم همان بهزاد اول و بعد از دو روز بعد از من پول خواست و من بهش دادم و همدیگر را دیدیم و گفت حیف که هنوز دوستت دارم و اینها و من خوشحال بودم که خوبه هست برنامه گذاشتیم بریم شمال و گفت من اصلا پول ندارم و من هزینه کامل را دادم و قبلش چون ماشینش خراب بود پول تعمیر ماشینش را هم دادم ما دو روز رفتیم شمال و خیلی خوش گذشت و برگشتیم تا اینکه جمعه گذشته من گوشیم خاموش شد تا بدم درست کنند ۳ساعت طول کشید و بخاطر اینکه حوصله نداشتم که دعوایی پیش بیاد همه را بهش با گوشی دیگه با عکس گفتم تا اینکه بهم گفت فیش واریزی را نشان بده و من مانده حسابم را پاک کردم و ارسال کردم و کلی با من دعوا و بحث چرا اینکار را کردم مگه من از تو پول میخوام و من عکس فیش را با مانده ارسال کردم و بدتر کرد و گفت تو من را خر فرض کردی و خر خودتی و خاندانت من اشتباه کردم با تو بودم و عمرم تو این مدت تلف کردم من میرم با یک نفر دوست میشم و عکس دو نفرمون را میزارم تو پروفایلم تا ببینی که من لنگ تو نیستم و هیچ تعهدی به این رابطه ندارم و تو این مدت هم کلی آدم مهم را بخاطر تو از دست دادم من وقتی این حرف ها به خانواده ام زد از چشمم افتاد و گفتم باشه موفق باشی و در کنار آدم جدید احساس آرامش داشته باشی و بهش پیام ندادم و ایشان شماره من را از گوشیش پاک کرد و تا سه شنبه به من پیام دادم ۱۰ دادم لازم دارم و تا آخر ماه آینده میدم و تضمینش هم اینکه که چک علی شوهرخواهرم را برگشت بزنی و این را نمیگم که چون ته حسابت را دیدم از یکی بگیر سود پول هم میدم و گفتم ببینم می تونم از کسی برات بگیرم و من اینترنت را خاموش کردم و خیلی بعد از اتمام رابطه آنلاین نبودم تا فرداش به من گفت دوستت مرد و من گفتم دوستم نداره و گفت از ترست اینترنت را خاموش کردی من گفتم وقتی رابطه ام با. تو تمام شده دیگه دلیلی نمی بینم که آنلاین باشم و تو جواب گفت اکی پس من بلاکت میکنم و من را از همه جا بلاک کرده من حدود ۱۷۰ میلیون بهش پول دادم و چک و سفته دارم اما پول هیچی از خودم ناراحتم چرا تو این رابطه ماندم اینقدر تحقیر بشم و این همه توهین به من کرد و تازه از من طلبکار هم هستم و ته دلم غم بزرگی هست
سلام دوست گرامی
پرسش شما بسیار طولانی است و امکان پاسخ به آن در سایت وجود ندارد.
لطفا نوبت مشاوره دریافت کنید.