فوت همسر و از دست دادن معشوق یکی از دردناکترین تجربههایی است که ممکن است برای شخصی اتفاق بیفتد. شما ممکن است تا مدتها احساس کنید زندگی برایتان بیمعنا شده و یا در شوک غم مرگ همسر باشید. از دست دادن معشوق در اثر مرگ، ممکن است زندگی شخص را بسیار تغییر دهد. قرار نیست بگوییم خاطراتتان را فراموش کنید و یا نسبت به این فقدان بیتفاوت باشید. اما لازم است بدانید با گذشت زمان کنار آمدن با موضوع برای شما آسانتر خواهد شد. شما نیز مانند بسیاری دیگر که این رنج عاطفی عمیق را تجربه کردهاند میتوانید از این مرحله عبور کرده و زندگی غنی، کامل و سالمی را رقم بزنید. برای گذر از سوگ و پذیرش غم از دست دادن همسر، مهم است بدانید که شما تنها نیستید. راهکارهای عملی وجود دارد که میتواند به شما کمک کند در عین احترام به غم از دست دادن همسرتان، آرامش روحی و توان خود را بازیابید.
بعد از فوت همسر اینکارها را انجام دهید
برای کنار آمدن با فوت همسر و پذیرش غم از دست دادن او، مشاوران به صورت خلاصه پیشنهاد میکنند این راهکارها را بکار گیرید:
درباره غم و اندوهتان صحبت کنید
صحبت کردن و درد و دل کردن درباره این تجربه غمانگیز واقعاً آرامشبخش است. از دست دادن همسر بسیار سخت و دشوار است و کنار آمدن با احساسات و عواطف بعد از این فقدان سالها زمان میبرد. صحبت کردن درباره عزیزی که دیگر در کنارتان نیست و مهمتر از آن به یاد آوردن خاطرات او و زندگی مشترکتان آرامتان میکند. حتی متوجه میشوید که تعریف کردن بعضی از این خاطرات شیرین برایتان لذتبخش است. بازگو کردن خاطرات و صحبت کردن درباره این رنج جانگداز گام بزرگی برای التیام دادن زخم عمیق به جا مانده از این فقدان است. حتماً با فردی درد و دل کنید که دلسوزانه و همدردانه از شما حمایت میکند. مراجعه به یک مشاور مجرب و صحبت کردن با خانواده و دوستان نزدیکی که به آنها اعتماد دارید، بار بزرگی را از دوشتان برخواهد داشت.
از خودتان مراقبت کنید
احتمال این که در دوران سوگواری از خودتان غافل شوید، بسیار زیاد است. غمگین بودن باعث میشود که در تمام بدنتان احساس درد کنید و نتوانید به خوبی غذا بخورید و آب مورد نیاز بدن را تامین کنید. حتی شاید عادتهای ناسالمی پیدا کنید. اندوهگین بودن حالتی مانند آنفلوآنزای همیشگی را ایجاد میکند. در این حالت لازم است که بدن را با فعالیتهایی مانند حمام آب داغ، ماساژ، نوشیدن آب فراوان، پیادهروی، ورزشهای ملایمی همچون یوگا، پختن غذاهای سالم یا درخواست از دیگران برای تهیه غذا تقویت کنید. هنگامی که به جسمتان برسید، بهبود وضعیت جسمیتان بر حالت ذهنی و روانیتان نیز اثر میگذارد. اگر به سختی میتوانید از تخت پایین بیایید، از یکی از اعضاء خانواده یا دوستان نزدیک خود بخواهید که به شما کمک کند تا بهتر بتوانید از خودتان مراقبت کنید. شما شایستگی و استحقاق این توجه و مراقبت را دارید.
برای سوگواری به خودتان فرصت بدهید
نهایت سعی ما در جامعه مدرن امروز این است که کارها را با نهایت سرعت ممکن انجام دهیم. اما سوگواری روند متفاوتی دارد. پشت سر گذاشتن دوره سوگواری و التیام یافتن زخمها زمانبر است. نمیتوان تاریخ معینی را برای شروع و پایان سوگواری تعیین کرد. به خودتان زمان بدهید و به احساساتتان مجال بروز بدهید. شاید اطرافیانتان نتوانند خود را با روند احساسات شما وفق دهند، در هر حال به خاطر داشته باشید که عزادار اصلی شما هستید. زندگی شما زیر و رو شده است و حق دارید که کارها را به تدریج پیش ببرید. بنابراین اگر فردی درک نمیکند که چرا شما بعد از گذشت سه ماه هنوز حالتان بهتر نشده است، لازم نیست که برای او ظاهرسازی کنید و از بیان احساسات واقعیتان بترسید، با صراحت از او بخواهید که به شما احترام بگذارد و به او بگویید که در این دوران غمگساری به حمایت مستمر نیاز دارید. حتی اگر این فرد قادر به درک شما نباشد، باید برای پشت سر گذاشتن این مرحله به خودتان فرصت بدهید.
یاد عزیز از دست رفتهتان را زنده نگه دارید
روشهای بسیاری برای احترام گذاشتن به همسر مرحومتان وجود دارد. بزرگداشت یاد او در سالروز تولدش یا سالگرد ازدواجتان و رفتن بر سر مزار او در تعطیلات باعث میشود که روح او را در کنار خود حس کنید و قلبتان آرام شود. حتی شاید دوست داشته باشید که هنوز هم روز تولدش را با خانواده و دوستان جشن بگیرید. شاید شما و همسرتان پاتوقی داشتهاید که همیشه با هم آنجا میرفتهاید، باز هم میتوانید در فرصتهایی مانند سالگرد ازدواج به آنجا سر بزنید.
آلبوم خاطرات تهیه کنید و عکسهایی از زندگی مشترک و اتفاقات به یاد ماندنی را در آن بگذارید. حتی اگر این کارها باعث شود که غم و اندوهتان تازه شود و اشکتان سرازیر شود، اما یادآوری این خاطرات شیرین قلبتان را لبریز از عشق و راحتی میکند. شاید دوست داشته باشید که حلقه ازدواج همسرتان را دور گردنتان بیاندازید یا آن را به حلقه خودتان بچسبانید. روشهای منحصر به فردی برای زنده نگه داشتن یاد عشقتان وجود دارد. این کارها یاد او را در ذهن و قلبتان زنده نگه میدارد و فرصتی را در اختیار دیگران قرار میدهد تا بتوانند درباره او صحبت کنند و به او احترام بگذارند. شنیدن دلتنگیهای دیگران برای همسر مرحومتان و خاطراتی که آنها از او دارند، بسیار التیامبخش است و با ایجاد احساس دوستی و همدلی آرامتان میکند.
بعد از فوت همسر اینکارها را انجام ندهید
خودتان را منزوی و گوشهگیر نکنید
اگر ارتباطتان را با دنیا قطع کنید، در افسردگی و اندوه خود غرق خواهید شد. البته شکی نیست که برای کنار آمدن با این اندوه و آمادگی پیدا کردن برای برخورد با دیگران نیاز دارید که مدتی تنها باشید، اما نباید خودتان را به یک تارک دنیا تبدیل کنید و دیگر هرگز نور خورشید را نبینید. اگر خودتان را در خلوت خانه حبس کنید، تا ابد در زندان غم و اندوهتان محبوس خواهید ماند و حتی شرایطتان بدتر خواهد شد. پشتیبانی و همدردی اطرافیان برای تحمل مرگ همسر ضروری است. هر چه بیشتر از زندگی کناره بگیرید، جدا شدن از رختخواب و یافتن قدرت و انگیزه برای امیدوار شدن به آینده دشوارتر خواهد شد.
سعی نکنید غمتان را فراموش کنید
زمانی که عزیزی را از دست میدهید، هرگز او را فراموش نخواهید کرد. اگر شنیدهاید که خاک سرد است و غمتان را بعد از مدتی فراموش خواهید کرد، این افسانه را باور نکنید. درست است که دوران سوگواری به پایان میرسد و میتوانید به زندگی برگردید، اما فراموش کردن چنین فقدانی به این معنا است که دیگر هرگز برای از دست دادن همسرتان اندوهگین نخواهید شد یا دلتان برای او تنگ نمیشود، حتماً با ما موافق هستید که چنین وضعیتی غیرممکن است. به خودتان القاء نکنید که سرانجام زمانی میرسد که این غم را برای همیشه فراموش خواهید کرد. چنین انتظاری غیرمنطقی است و باعث میشود مضطرب شوید که چه مشکلی دارید که نمیتوانید این غم را در گذشته جا بگذارید. عشق همسرتان در قلبتان جای دارد و هیچ کس یا هیچ چیز نمیتواند آن را از شما بگیرد. به خودتان اجازه زندگی کردن بدهید، اما از تحمل بار این اندوه نگران نشوید. مرگ همسرتان شما را برای همیشه تغییر داده است و اگر اجازه بدهید که مراحل سوگواری روند طبیعی خود را طی کند، این غم شما را به فردی پختهتر و عاقلتر تبدیل خواهد کرد.
اندوهتان را انکار نکنید
سوگواری فرایندی پیچیده و نامنظم است، هیچ چیز مرتب و منظمی در غم از دست دادن یک عزیز وجود ندارد. در این دوران سخت حجم بالایی از احساسات شدید و افسارگسیخته را تجربه خواهید کرد. بعضی روزها احساس میکنید که دو قدم رو به جلو برداشتهاید و بعضی روزها فکر میکنید که ده قدم به عقب برگشتهاید. هر کاری که میکنید، سعی نکنید که غم و اندوهتان را نادیده بگیرید و آن را انکار کنید. به ندای احساساتتان گوش بدهید و اجازه بدهید که احساسات قلبیتان راهنمای گامهای بعدیتان باشد. اگر حس میکنید که دارید برای دیگران ظاهرسازی میکنید تا از آنها در برابر احساسات واقعی خود محافظت کنید، باید بدانید که با این کار هم در حق خودتان و هم در حق آنها جفا میکنید.
با خودتان صادق باشید و احساساتتان را باور کنید. سوگواری فرایندی طبیعی و سالم پس از مرگ عزیزان است که باید آن را درک و تحمل کنید. به عواطف خود گوش دهید و فرصت رشد و پرورش به روشهای جدید را از خود نگیرید. در دوران سوگواری میتوانید خودتان را بهتر و عمیقتر بشناسید و پرده از تواناییهای ذهنی و خردمندی بیسابقه خود بردارید. این عقل و فرزانگی را میتوانید روزی به دیگران نیز انتقال دهید.
از دیگران انتظار نداشته باشید که از نیازهایتان اطلاع داشته باشند
در دوران سوگواری حتماً نیازهای خود را به اطرافیانتان اطلاع دهید؛ چون ممکن است بسیاری از آنها فکر کنند که نیازها یا خواستههایتان را میدانند، اما تلاش صادقانه آنها برای کمک کردن به شما فایدهای به جز عصبانی کردنتان نداشته باشد. از رک و صریح بودن نترسید، حتی از این که به دیگران بگویید چه حرفهایی را باید بزنند یا نزنند، واهمه نداشته باشید. این صراحت شما را از دردها و مشکلات بعدی نجات میدهد. اطرافیانتان نمیتوانند احساسات شما را کاملاً درک کنند، مگر آن که خود نیز همسرشان را از دست داده باشند. اگر نیازهایتان را با اطرافیان در میان نگذارید، آنها احساس سردرگمی میکنند و نمیدانند که چه رفتاری با شما داشته باشند. نزدیکانتان را راهنمایی کنید و اگر نامطمئن و مردد هستند، از آنها بخواهید که بنشینند و به شما گوش کنند. شاید در این دوران دوستانی را از دست بدهید، اما روابطی جدید را با افرادی آغاز خواهید کرد که در این دوران مایه دلگرمیتان بودهاند.
بیش از حد به خودتان سخت نگیرید
غم از دست دادن همسر باعث میشود که متوجه شوید، چقدر در این دنیا کوچک و ضعیف هستید. هر چقدر هم که بیتابانه برای زنده نگه داشتن عشقتان تلاش کرده باشید، در نهایت قدرت تصمیمگیری با شما نبوده است و اکنون درگیر احساس شرم، گناه و خشم شدهاید و خودتان را به دلیل مرگ همسرتان سرزنش میکنید. شاید با خودتان فکر کنید که : “اگر این کار را کرده بودم”، “اگر زودتر رسیده بودم”، “باید میدانستم که” و …
مهم این است که انسان بودن خود را بپذیرید. توانایی انسان محدود است و مسلماً شما بیشترین تلاش خود را در آن موقعیت کردهاید. غرق کردن خود در احساس شرم و گناه موقعیت را تغییر نمیدهد یا نتیجهی مطلوبی به بار نمیآورد. چیزهایی مانند عشق به همسر، راههای ادامه دادن این عشق و زنده نگهداشتن آن، را که تحت کنترلتان قرار دارد و هیچ کس نمیتواند آنها را از شما بگیرد، و همچنین چیزهایی را که اکنون میتوانید تغییر دهید، به خودتان یادآوری کنید.
درصورتی که درمورد مسائل مربوط به کنار آمدن با غم مرگ همسر سوال یا تجربه خاصی دارید، میتوانید در قسمت “پرسش و پاسخ” آن را با ما درمیان بگذارید.
کنار آمدن با مرگ همسر و پذیرش فقدان او کار آسانی نیست، با این حال راههای سالم بسیاری برای کنار آمدن با غم این فقدان وجود دارد که به شما کمک میکند تا این دوران را پشت سر بگذارید و روحیهتان را بهتر کنید. در زمان نیاز از دیگران کمک بگیرید، احساسات خود را بیان کنید و یاد و خاطره همسر مرحومتان را زنده نگه دارید. سوگواری فرایندی طبیعی و عادی است. به یاد داشته باشید که شما در تحمل بار این غم و اندوه تنها نیستید. حتی اگر همسرتان بینظیر بوده است، افراد دیگری نیز بودهاند که در غم همسر بیهمتایشان به سوگ نشستهاند؛ درد و دل کردن با این افراد و در میان گذاشتن خاطراتتان میتواند تسکینی برایتان باشد. هرچند عشقتان از این دنیا رفته است، اما زندگی هنوز ادامه دارد و میتوانید زندگی پربار و رضایتبخشی را برای خود خلق کنید. البته پشت سر گذاشتن این اندوه عظیم زمانبر است و باید به خودتان فرصت بدهید.
اگر دوران سوگواری پس از از دست دادن همسرتان طولانی تر از حد معمول شده است و افسردگی و ناامیدی زندگی شما را مختل کرده است، شاید لازم باشد از یک مشاور و متخصص کمک بگیرید. با بالا بردن آگاهی و استفاده از مهارتهای روانشناختی شما میتوانید یاد بگیرید یک بار دیگر از زندگی لذت ببرید و برای زندگی هدف گذاری جدید کنید. شما مانند بسیاری دیگر، پس از مرگ همسر به مرور میتوانید روابط و نقشهای اجتماعی گذشته خود را بازیابید و به جریان زندگی خود بازگردید.
پرسش و پاسخ کوتاه
سلام من با مردی 29 ساله در ارتباط هستم که 8 ماه قبل همسرشون فوت شده، او هنوز حلقه می اندازد تمام 5 شنبه ها به مزار او میرود، به خانواده همسر مرحومش توجه زیادی دارد و با آنها در رفت و آمد است، احساس میکنم مرا برای ماههای اول از سر احتیاج دوس داشت، الان بسیار سر موضوعات کوچک باهم بحث داریم، توجه زیادی به من ندارد جز در رفع نیازش… میگوید دوستت دارم ولی دیگر باور ندارم، من دختری مجرد بدون رابطه قبلی و 32 ساله هستم، ما همکار هستیم
سلام
ایشون هنوز دوران سوگشون تموم نشده بوده که با شما وارد رابطه شده و به نظر میرسه که هنوز هم براش تموم نشده. کنار اومدن با مرگ همسر زمانبره و بهتره فرد تا قبل از تمام شدن رابطهاش وارد رابطه جدیدی نشه. در حال حاضر بهتره درباره کمبودهایی که حس میکنید باهاشون صحبت کنید و ازشون بخواهید با مراجعه به مشاور مشکلات را حل کنید.
با سلام متاسفانه همسرم به علت بیماری فوت کرد دارای دو فرزند پسر ۱۶ ساله و دختر ۱۰ ساله می باشم خودم هم دو شغل دارم و به هیچ وجه نمی توانم به پختن غذا و کارهای خانه برسم ار طرفی نه از خانواده همسرم و نه از خانواده خودم کسی را ندارم که کمک حالم باشد به علت فوت ناگهانی همسرم تا ۶ ماه آرام و قرار نداشتم و خانه ام بیشتر به میدان جنگ شبیه بود در حال حاضر همه اطرافیان پیشنهاد می کنند که ازدواج مجدد داشته باشم به نظر جنابعالی اگر این اتفاق بیفتد دخترم با یک زن جدید سازگاری خواهد داشت و اگر نخواهم ازدواج کنم راهکاری پیشنهاد می کنید برای وضع نابسامان خانه البته مستخدم هم چاره کار نبود انجام دادم نتیجه بخش نبود ممنون
سلام دوست گرامی
از اتفاقی که برای همسرتان افتاد متاسفم و به شما تسلیت میگویم. مهم ترین نکته بعد از فوت یک عزیز و یا از دست دادن او، طی کردن درست دوره سوگ است. اشاره کردید در دوره بعد از فوت همسرتان، وضعیت خانه متشنج بوده است. زیرا هنوز دوره سوگ طی نشده. برای دریافت مشاوره می توانید از مشاوران همیار عشق نوبت بگیرید.
سلام . یکی از اقوام من همسرش رو از دست داده . بعد از یکسال و نیم که از فوتش میگذره . غمگینی فراوانی داره و الان به این نتیجه رسیده چون به همسرش خیانت کرده هیچ وقت روی آسایش رو نمی بینه و تا اخر عمرش در عذاب هست و باید زجر بکشه.
لطفا کمکش کنید تا بتونه به زندگی عادیش برگرده.
سپاس فراوان
دوست گرامی
متاسفم که در این شرایط قرار گرفته اند و برای ابشان طلب صبر و ارامش از خداوند دارم
فوت همسر یکی از تلخ ترین تجارب زندگی است و تغییرات بزرگی در زندگی افراد به همراه خواهد داشت. فرد بعد از فوت همسرش با احساسات مختلفی دست و پنجه نرم کرده و از مراحل مختلفی عبور می کند تا نهایتا به زندگی روزمره خود بازگردد.
بحران پس از فوت همسر شامل چند مرحله است که باید از انها گذر کرد:
1-انکار: در این مرحله که ممکن است از چند دقیقه تا چند روز و ماه طول بکشد..
2- خشم: فرد بعد از اینکه واقعیت فوت همسرش را می پذیرد، احساس عصبانیت و خشم می کند. ممکن است از این عصبانی باشد که چرا تنها مانده و ترک شده است
3- غم و افسردگی
4- پذیرش
و احساس سرزنش اقوام شما بابت خیانتی که به همسرشون داشتند مزید علت بر بحران این دوره ایشان هست.
خیانتی که با اینکه همسرشان متوحه نشده، اما اکنون ایشان بعلت وجدانی و فکر به دورانی که میتونستمو با همسزشان باشند و نبودند خودشون رو سرزنش میکنند.بهرحال اتفاقی هست که پیش انده و متاسفانه زمان جبران برای همسرشان وجود نداره.بهتر است به جای سرزنش خودشون، سعی کنند از این اتفاقات درسی بگیرند که همیسه امکان جبران اشتباهات وجود ندارد و خیلی وقتا زود دیر میشه و الان سغی کنند با انجام فعالبت هایی که همسرشون علاقمند بودند و کارهای خیر و داوطلبانه به روحشون ارامش بدند
به خودشان اهمیت بدهند: سعی کنند که منظم غذا بخورند هر چند این کار برایشان سخت است .
ورزش کنند.
اگر دوران سوگواری پس از از دست دادن همسرشان طولانی تر از حد معمول شده است و افسردگی و ناامیدی زندگی ابشان را مختل کرده است، شاید لازم باشد از یک مشاور و متخصص کمک بگیرید.
همسرم چهل روز فوت کرده آرام وقرار ندارم غم وغصه منوکلافی کرده ازیطرف دخترعمویم بود خواهشن راهنماییم ککنید
سلام
از دست دادن عزبزان سخت است و احساسات شما فابل درک است.مطمئنا دورانی که با هم داشته اید سرشار از خاطراتی هست که همیشه همراهتان خواهد بود.
بحران پس از فوت عزیزان شامل چند مرحله است که باید هرکدام سپری شود:
۱-مرحله اول:عدم قبول نبود هست که این مرحله ممکن است پس از مرگ عزیزان از چند دقیقه تا چند روز به طول
انجامد.
۲- ناراحتی و خشم: فرد بعد از اینکه واقعیت مرگ را می پذیرد، احساس عصبانیت و خشم می کند. و از اینکه تنها مانده و ترک شده است ناراحت باشد.
۳- غم و افسردگی
که بهرحال در شرایط بد پیش می اید
۴- پذیرش
مرحله ای که افراد نبود را قبول میکنند و به روال عادی باز میگردن
شما مرحله اول و دوم را پشت سر کذاشته اید و مرگ همسرتان را پذیرفته اید و اکنون در مرحله غم افسردگی قرار دارید.
اکنون غم و اندوه شما طبیعی است
اما اکنون باید به مدیریت احساسات بپردازید
اما بهتر است به فعالیت های اجتماعی بپردارید
ورزش کنید
با دیگران صحبت کنید
با سلام
آیا در سوگ از دست دادن شوهرم که هنوز نتونستم از راه منطق کنار بیام و حدود یکسال شده میتونه بدین معنی باشه که دیگه غم من درونی و عمیق شده و راه گریز از غم بسیار دشواره. هنوز انگیزه ای ندارم و به پوچی رسیده ام.
با سلام خدمت دوست گرامی
تا ۴۰ روز بعد از ، از دست دادن عزیزان افسردگی و دلتنگی طبیعی است و گاها تا 2 ماه هم طول میکشد .
اما سوال من از شما : آیا برای همسرتان گریه کردید ؟
اگر برای کسی که از دست میدهیم عزاداری نکنیم دوران سوگ بطور طبیعی طی نخواهد شد و منجر به اختلال افسردگی و اضطراب میشود .
– در مورد شما چند نکته قابل تامل است
اول اینکه شما زمینه استرس و اضطراب را از قبل داشته اید و با از دست دادن ، اضطراب شما آشکار شده است
– نکته بعدی بررسی سطح دلبستگی شما به خانواده درجه ۱ میباشد
-نکته بعدی شما بایستی با رفتن به سر خاک ، هر طور که شده گریه کنید و انرژی انباشته شده را تخلیه روانی کنید
-نکته بعدی شما علائمی از حملات ترس و وحشت یا panic را دارید ، و توصیه میشود حتما به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید
موفق باشید