گاهی از بعضی افراد می شنویم که میگویند “من بعد از آشنایی و ملاقات با همسرم تا چشم باز کردم دیدم سر سفره
راهکارهای مواجهه با پشیمانی بعد از عقد
ی عقد نشسته ام و اکنون از این ازدواج پشیمانم” . بسیاری افراد بعد از خواندن خطبه عقد و بعد از گذشت مدت زمان کمی احساس پشیمانی دارند و فکر می کنند در انتخاب همسر دچار اشتباه شده اند و دلایلی متعددی چون دخالت پدر و مادر در انتخاب همسر یا نداشتن تفاهم را برای این پشیمانی ابراز میکنند و برای ازدواج دچار شک و تردید می شوند. ولی در بعضی مواقع حس پشیمانی گذرا است و با برطرف شدن سوء تفاهم هادر ذهن طرفین رابطه رو به بهبودی پیش رود.اما در بیشتر موارد تصمیم به ادامه ی رابطه یا چگونگی پایان دادن به آن برای افراد سردرگمی و آشفتگی ذهنی ایجاد می کند. در اغلب مواقع می توان با مراجعه به مشاور و درمیان گذاشتن دلایل پشیمانی با آن تکلیف ادامه رابطه را مشخص کرد.
تا زمانیکه مبنای نگاه شما بر اجبار و آبروی خانواده ها یا انتخاب های ظاهری و سطحی باشد احتمال پشیمانی بعد از جاری شدن خطبه عقد افزایش می یابد. در این شرایط ممکن است نتوانید به تصمیم واحدی درباره این که چه کاری باید برای زندگی خود انجام دهید،دست یابید. تصمیم درمورد سرنوشت یک رابطه ی جدی کار آسانی نیست و گاهی با تصمیمات عجولانه موجب صدمات روحی بیشتر در افراد در آینده می شود. جهت تصمیم گیری بهتر است با مشاوره با افراد متخصص در این زمینه این آشفتگی ذهنی را برطرف کرد و تکلیف ادامه ی رابطه را برای همیشه به درستی مشخص کرد..
دلایل پشیمانی بعد از عقد چیست؟
پشیمانی بعد از طلاق عوامل متعددی دارد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره خواهیم کرد:
عاشق نامزدتان نیستید
ازدواجهایی مانند ازدواج سنتی که بدون عشق انجام میشود، معمولاً با پشیمانی بعد از عقد همراه است و زوجینی که صرفاً به سفارش دیگران به عقد هم درآمدهاند، حسرت میخورند که چرا با عشق ازدواج نکردهاند. حتی تلاش آنها برای دوست داشتن یکدیگر نیز به شکست میانجامد و عشق در دلشان پا نمیگیرد. دوست نداشتن یکدیگر بزرگترین دلیل برای پشیمانی بعد از عقد است. درست است که پایههای ازدواج سنتی بر عشق بنا نشده است، اما برخی بعد از ازدواج عاشق هم میشوند و عدهای از این لذت محروم میمانند و پشیمانی از این ازدواج بدون عشق زندگی مشترکشان را تلخ میکند.
برخلاف میلتان مجبور به ازدواج شدهاید
برخلاف میلتان و بدون آن که اختیاری از خودتان داشته باشید، مجبور به ازدواج با همسرتان شدهاید و اکنون پشیمان هستید. آروز میکنید که ای کاش زمان به عقب برمیگشت و همه چیز تغییر میکرد تا از این حس پشیمانی آزاردهنده نجات پیدا میکردید.
رابطه صمیمانهای با همسرتان ندارید
شما و همسرتان تقریباً هیچ رابطهای با هم ندارید، با هم روی یک تخت میخوابید، در یک خانه زندگی میکنید، ماشین مشترک دارید و تقریباً در تمام وسایل با هم شریک هستید، اما اصلاً به هم نزدیک نیستید. سرد بودن و رابطه نداشتن با هم متداولترین دلیل پشیمانی بعد از ازدواج است. حتی وقتی که این همسران پشیمان سعی میکنند تا رابطهای صمیمی با هم داشته باشند، باز هم اوضاع بر وفق مرادشان پیش نمیرود. رابطهی گرم و صمیمانه مهمترین عامل برای موفقیت ازدواج است و اگر وجود نداشته باشد، دلبستگیهای جنسی و عاطفی ازدواج نیز محکوم به شکست است. رابطهی جنسی بین زوجین باید هر از گاه تجدید شود تا علاقه و صمیمیت زندگی مشترک پابرجا بماند.
عاشق فرد دیگری بودهاید
ازدواج کردهاید، اما عشق همسرتان هرگز به دلتان راه نیافته است، چون عشق دیگری در زندگیتان وجود داشته و نتوانستهاید او را فراموش کنید. فردی که نتوانستهاید به او برسید، عشق زندگیتان بوده و از صمیم قلب از این ازدواج بدون عشق پشیمان هستید. همسرتان هرگز نتوانسته جای عشقتان را در قلبتان بگیرد. هر کاری میتوانستهاید کردهاید تا همسرتان مالک قلبتان شود؛ اما قلبتان هنوز در تصرف دیگری است.
همسرتان به شما خیانت کرده است
از به یادآوری این واقعیت که همسرتان به شما خیانت کرده، دیوانه میشوید و این خیانت بیرحمانه از درون شما را مثل خوره میخورد. خیانت یکی از دلایل اصلی پشیمانی بعد از ازدواج است. خیانت ازدواج را به نابودی میکشاند و مشکلات متعددی را ایجاد میکند.
همسرتان آن فردی نیست که نشان میدهد
زمانی که با هم آشنا شدید، همسرتان کاملاً با این فرد فعلی تفاوت داشت و اکنون این دورویی بیشرمانه آزارتان میدهد. او هیچ وقت آن فردی که نشان میداده نبوده است. این که اینقدر سادهلوح بودهاید و اجازه دادهاید فریبتان بدهند، به شدت اوقاتتان را تلخ میکند. بار این حسرت و پشیمانی بر قلبتان سنگینی میکند و سیاهچالهای را در زندگیتان ایجاد کرده است که عشق و شادی را میبلعد.
همسران سازگاری نیستید
پس از ازدواج با همسرتان متوجه شدهاید که هیچ تفاهمی با هم ندارید و نه شما و نه همسرتان حاضر نیستید که از مواضعتان کوتاه بیایید. این تفاوتها برای هر دو نفرتان مشکلساز شده و هر کاری که امتحان کردهاید، به بنبست رسیده و سطح سازگاریتان از صفر بالاتر نرفته است. متفاوت بودن دنیاهایتان به جر و بحثهای بیپایانی دامن زده که شدت و تعدادشان روز به روز بیشتر میشود و سایهی غمانگیز پشیمانی را بر زندگیتان مستولی ساخته است.
علائم پشیمانی بعد از عقد چیست؟
هیچ حرفی برای گفتن به هم ندارید
اگر وقتی موضوعی، مانند موفقیت تحصیلی یا شغلی یا یک اتفاق هیجانانگیز در زندگیتان پیش میآید، همسرتان اولین نفر یا یکی از اولین نفرهایی نیست که او را در جریان میگذارید، احتمالاً ترجیح میدهید که خواستههایتان را در فضای دیگری به جز زندگی مشترک برآورده کنید. روانشناسان خاطرنشان میکنند که اگر به جز گفتگوهای پیشپاافتاده درباره امور خانه و کارهایی که باید انجام شود، هیچ گفتگوی معنادار دیگری با هم ندارید، این ساکت بودن را باید به مثابه نشانهی هشدار به خطر افتادن رابطهتان تلقی کنید.
فاصلهی بینتان هر روز بیشتر میشود و منفعلانه منتظر کمک هستید
یکی از راههای تمایز قائل شدن بین زندگی مشترکی که به روزمرگی افتاده و کسالتبار شده و ازدواج بدون عشق این است که از خودتان بپرسید، چه مدت است که این وضعیت دوام داشته و آیا رابطهتان هر روز سردتر از روز پیش میشود یا خیر. اکثر زوجین روزهای سختی را پشت سر میگذارند، اما اگر این مشکلات بیشتر از دو سال دوام داشته باشد، و این فاصله هر روز بیشتر و بیشتر شود، باید از مشاور کمک بگیرید. به خاطر داشته باشید که ناگهان زود دیر میشود و بهتر است، قبل از آن که رابطهتان نابود شود، آن را نجات دهید.
درباره زندگی بدون همسرتان خیالپردازی میکنید
اگر غالباً درباره آیندهی شادی فکر میکنید که همسرتان جایی در آن ندارد، این تصورات را باید علامت جدی وجود مشکل در رابطهتان تلقی کنید. این خیالپردازیها بخشی از فریند جدایی عاطفی است که در طول آن سعی میکنید، خودتان را قانع کنید که دیگر اهمیتی به این زندگی نمیدهید تا جدایی نهایی کمتر برایتان دردناک باشد. جدایی روانی با خیالپردازی کردن درباره داشتن رابطه با دیگری یا برنامه ریختن برای آیندهای که همسرتان نقشی در آن ندارد، همگی نشانهی مرگ عشق است. این وضعیت مانند این است که ذهنتان را از برق کشیدهاید تا قلبتان پس از اتمام رابطه بیشتر از این رنج نبرد. اگر متوجه این الگوی ذهنی شدید، ببینید که آیا این تصورات برایتان اهمیت دارد یا خیر. روانشناسان پیشنهاد میکنند که سایتهای آنلاین خرید و فروش خانه را چک کنید تا ببینید که فکر جدا زندگی کردن چه حسی را در شما بیدار میکند. به این ترتیب لایهی دیگری از واقعیت پدیدار میشود که در تصمیمگیری برای اقدام بعدی کمکتان میکند. اگر تصور تنها زندگی کردن به جای آن که هراسان و وحشتزدهتان کند، هیجانزده یا آرامتان میکند، این را به عنوان نشانهی جدی وجود مشکل در ازدواج تلقی کنید. اما قبل از آن که برای جدا شدن اقدام کنید، بررسی کنید که آیا برای نجات دادن زندگیتان کاری میتوانید یا میخواهید بکنید. به این ترتیب اگر در نهایت تصمیم به رفتن بگیرید، با آرامش خاطر میتوانید جدا شوید. به پایان رساندن زندگی مشترک هیچگاه آسان نیست، اما تصور این که میتوانستید کاری برای دوام رابطهتان انجام بدهید و ندادهاید، حسرتی را مهمان دلتان میکند که تصمیمگیری را برایتان سختتر میکند.
راهکارهای مواجهه با پشیمانی بعد از عقد
- نقاط قوت را مرور کنید: نقاط قوت طرف مقابل را با تشویق و تقدیر تقویت کنید و سعی در پذیرش نقاط ضعفی داشه باشید که وجود آن در هر شخصی طبیعی است.
- واقعبین باشید: سعی کنید انتظارات مالی و عاطفی خود را متناسب با شناختی که از روحیات و شرایط طرف مقابل خود بدست آوردهاید واقعبینانه تنظیم کنید.
- حساسیتها را کاهش دهید: به اختلافات با حساسیتهای بی مورد دامن نزنید و سعی کنید با کسب مهارتهای ارتباطی آنها را حل کنید.
- کمال گرا نباشید: هیچ کس بدون نقص نیست، اگر همسر شما ایراداتی دارد و تصمیم گرفتهاید او را رها کنید، در نظر داشته باشید هیچ تضمینی نیست که در آینده بتوانید فرد بدون ایراد برای ازدواج پیدا کنید.
- گذشته را رها کنید: اگر به خاطر مسائلی که در گذشته بوجود آمده احساس پشیمانی دارید بهتر است تصمیم بگیرید گذشته را رها کنید و نگذارید تاثیر منفی اتفاقات گذشته بر زندگی شما تاثیر بگذارد.
- با پشیمانی وارد زندگی مشترک نشوید: تا زمانیکه نتوانستهاید احساس پشیمانی خود را از بین ببرید و دلیل پشیمانی هنوز پابرجاست به هیچ وجه وارد زندگی مشترک نشوید. اینکار تا قبل از به ثبات رسیدن احساسات شما اشتباه است.
- از مشاور کمک بگیرید: درصورتیکه با مشکلات و اختلافات جدی در دوران عقد روبرو هستید و برای احساس پشیمانی خود دلایل منطقی و محکمی دارید شاید لازم باشد به گزینه جدایی نیز نگاهی داشته باشید. اگرچه در بسیاری از موارد یک متخصص باتجربه میتواند شما را برای حل بسیاری مشکلات دوران عقد یاری دهد. پس حتی اگر از اشتباه بودن انتخابتان مطمئن هستید بهتر است قبل از تصمیم گیری قطعی، نظر یک مشاور را در این مورد جویا شوید.
جمع بندی
گاهی اوقات فکر می کنید در انتخاب همسرتان دچار مشکل شده اید و بزرگترین اشتباه زندگیتان را مرتکب شدید این شرایط تا جایی پیش می رود که باعث سلب آرامش از شما و همسرتان میشود چرا که این سرد شدن رفتاری اصلا نشانه ی خوبی برای ادامه ی رابطه نیست و تصمیم گیری در مورد ادامه رابطه به تنهایی و به دلیل پشیمانی بسیار پیچیده و سخت است. باید در نظر داشت که نباید صرفا با توجه به نشانه ها و دلایلی که در بالا به آن ها اشاره شد،رابطه را تمام کرد چرا که در اکثر مواقع این نشانه ها گذراست و قابل حل است. فرد در هنگام بروز حس پشیمانی بعد ازدواج،دچار سردرگمی می شود و به همین دلیل نمی تواند تصمیم گیری درستی درباره ی رابطه داشته باشد به همین دلیل به راهنمایی مشاور و روانشناس برای برطرف کردن این حس پشیمانی و روشن شدن تکلیف رابطه، نیاز دارد.
پرسش و پاسخ کوتاه
دوست عزیز سلام. موضوعاتی که به اون اشاره کردید بسیار مهم هستند. حتما با نامزدتون در اینباره صحبت کنید و از اون بخواید کمک کنه این مشکل رو باهم حل کنید. بهش این اطمینان رو بدید که قصد شما از این صحبت اینه که ببینید آیا میشه با هم یک رابطه سالم و لذت بخش داشته باشید یا لازمه برای داشتن چنین رابطه ای تلاش کنید. همچنین به ایشون بگید اگر حاضر نیستن با شما رابطه داشته باشن حاضرید حرف هاشون رو بشنوید و کمک کنید اوضاع رو مدیریت کنه طوری که در نهایت هر دو راضی باشید و به توافق برسید. می تونید از مشاوره پیش از ازدواج هم کمک بگیرید تا این روند رو به صورت اصولی پیش ببره.
باسلام خسته نباشید…حدودا دوساله که نامزدم از ظاهر همسرم خیلی پشیمونم وقتی می بینمش ظاهرش اصلا خوب نیست همه میان بهم میگن که چرا خودتو ضایع کردی و…خانواده ی نامزدم خیلی سنتی هستن و برعکس خانواده ی من که آزادی های بیشتری به دختر میدن ،نامزدم از زمان آشنایی به من می گفتن که شما هر جور دوس داری میتونی لباس بپوشی کسی به تو گیر نمی ده و اینکه میتونی کار بکنی،اما ورق برگشته و زیر همه ی حرفاش میزنه و بهم بی محلی میکنه خیلی تنها شدم،نهایت به خانواده م گفتم و میخوام جدا بشم نامزدم میگه طلاقت نمیدم،واقعا موندم چیکار کنم…
ساحل عزیز سلام
با توجه به اینکه شما رسمی و قانونی ازدواج کرده اید بهتر است با مشاور صحبت کنید تا با بررسی جزئیات رابطه تان و خانواده هایتان بهتر در این زمینه به شما کمک کند.
سلام وقت بخیر.من 28 سالمه و ارشدحسابداری و شاغل هستم همسرم 23 سالشونه کارشناسی حسابداری و در حال حاضر سربازن
یک سالونیم است که عقدکردیم و هنوز نامزدیم.اوایل من زیاد حساسیت به خرج نمیدادم و میگفتم درست میشه ولی هرچی پیش رفتم احساس تنهایم بیشتر شد و احساس میکنم پشیمونم با اینکه خودم به شدت برای ازدواج با ایشون اصرار داشتم برخلاف میل خانوادم.والان احساس میکنم که دربرابر همه ی مشکلاتم تنهام و کسیو ندارم باهاش صحبت کنم.همسرم درست احوال پرسی نمیکنه زیاد توجه نمیکنه با صدای پایین صحبت میکنه جوری که کسی نمیشنوه.خیلی منزویه و باهاش ارتباط سخته.
خیلی زود عصبانی میشه خیلی زود قهرمیکنه .چندین بار باهاشون صحبت کردم ولی ایشون حق رو میدن به خودشون میگن من خستم من سربازم روم فشاره استرسه و…من بازم یه جاهایی کوتاه میام حرفی نمیزنم ضعفاشو به روش نمیارم و میریزم تو خودم و این بار فشار روانی که روی منه کم کم داره منو افسرده میکنه و من احساس میکنم که به اخر خط رسیدم و از زندگیم هیچ لذتی نمیبرم.
ولی با این اوصاف من جونم براش وقتایی ک هست در میره و همه کاری میکنم خوشحال باشه براش هرچی دوس داره درست میکنم همیشه نظرشو میپرسم بهش عشق و محبت میدم ولی چند وقته به خاطر بحثای که میشه و منو درک نمیکنه و باعث شده من باهاش نتونم حرف بزنم و این حسی که توی من به وجود اوده ازدرون داره منو نابود میکنه.
شدم مثه یه عروسک کوکی که وقتی که شوهرم هست به طور اتوماتیک وار محبت میکنه ولی دل چرکینه.نمیدونم باید چکارکنم لطفا راهنماییم کنید.
سلام دوست گرامی
بهترین پیشنهاد برای شما، مراجعه به زوجدرمانگر است.
البته به این نکته توجه داشته باشید که او در دوره حساسی است و سربازی قطعا فشارهای زیادی به او میآورد. اما نکته مهم درباره یادگیری مهارتهای ارتباطی است که زوجدرمانگر باید به هردوی شما یاد بدهد.
سلام وقتون بخیر
من دختر ۲۱ ساله ای هستم که ۹ ماهه عقد کردم
خیلی پشیمونم چون نامزدم روز به روز داره اخلاقش عوض میشه اول مثل بچه ها بود دایما گریه میکرد و فقط فقط از روی احساسات تصمیم میگرفت
ولی الان اخلاقیاتش کلا عوض شده دایما داره منو کنترل میکنه دایما بهم تهمت میزنه که با کس دیگه ای هستم یا جنس مخالف خودم حرف میزنم از اینکه از فضای مجازی استفاده کنم منعم کرده در صورتی که دانشجو هستم قبل عقد راجب پوششم توافق کرده بودیم که الان سر اونم مشکل داریم دایما مجبورم کارایی بکنم که ازشون خوشم نمیاد
برای دیدنش هیچ شوقی ندارم چون باعث شده از دوستم جدا بشم خیلی احساس تنهایی میکنم دایما میخواد اخلاق و رفتار و حتی اسم منو عوض کنه میخوام بدونم میتونم چیزی رو تو زندگیم تغییر بدم یا جدایی بهتره
پیشاپیش از اینکه وقت میزارید و میخونید نهایت قدردانی و تشکر رو دارم ازتون🍃🌸
سلام دوست گرامی
نکاتی که مطرح کردید نشان میدهد طرف مقابل شما هنوز برای ازدواج آماده نیست. اما نیاز است حرفهای او نیز شنیده شود.
اما به جای تصمیم برای جدایی در اولین فرصت به زوجدرمانگر مراجعه کنید. هردوی شما نیاز به آموزش دارید تا بتوانید زندگی بهتری بسازید.
سلام .من ۲۵ سال دارم و یک ماهه که با پسر عمم عقدکردم ..مادرم از اول با این وصلت مخالف بود ..الان بعد از یک ماه من به شدت پشیمونم و همش فکر میکنم چیشد که قبول کردم ..من لیسانس دارم و اون فوق دیپلم و کارش آزاده..همیشه دنبال بهانه اس و میگه تو اخلاقت بده و لجبازی درحالیکه من اخلاق خودشو میبینم بد میشم ..برای خانواده ام احترام قائل نیس وقتی میگم میگه ایطور نیس..سر هرچیزی بحث میکنیم و من بشدت پشیمونم و نمیدونم چیکار کنم توروخدا کمکم کنید همش میخواد حرف خودش باشع همش میگه زت وظیفشه هرچی شوهرش بگه باید بگه چشم اصلا اونی نیس که میگفت و فکر میکردم من خسته شدم همش دارم فکر میکنم خودمو بکشم
سلام دوست گرامی
اختلاف نظر در هر ازدواجی در ابتدای شروع وجود دارد و مهم توان هر دو طرف برای مدیریت و بهبود رابطه هست .
بهتر هست بجای لجبازی کردن با ایشون،با محبت درصدد تغییر رفتارهای ایشان باشید.
با لجبازی و تلافی ،فقط شرایط رو بدتر می کنید .
بهترهست با هم مشاوره حضوری برید تا یکنفر خارج از رابطه هر دو را راهنمایی کند .
برای پایان دادن به رابطتون همیشه وقت هست اما ابتدا برای بهبود و ایجاد رابطه درست تلاش کنید
سلام من یه دختر ۱۷ ساله ام وقتی ۱۶ سالم بود ،پسر عموم خواستگارم بود و من ازش خوشم اومده بود وجواب بله دادم .بعد یک سال و۳و۴ ماه عقد کردیم و از موقع خواستگاری تا عقد ندیدمش حتی در خواستگاری هم نیامده بود.اما من با خودم می گفتم پسر خوبیه و دوسش دارم الان که ۵ ماهی از عقددمون میگذره و به تازگی خونه ی ما رفت وآمد داره ومن احساس میکنم دوسش ندارم قیافش زشته. وقتی می بینمش خوش حال نمیشم .از بودن در کنارش خوش حال نیستم و به تازگی به خودش گفتم که نمیخواهم ولی اون خیلی ناراحته نمیدونم چیکار کنم راهنمایی کنین ممنون
سلام دوست گرامی
وجود علاقه برای ازدواج لازم است. و از طرفی ظاهر و وضعیت فیریکی نیز مهم می باشد.
اینکه طرف به دل شما بنشیند و بتوانید ایشان را به عنوان همسر آینده خود بپذیرید و به دیگران معرفی کنید.
بهتر است به این فکر کنید که یکسری ویژگی های ظاهری را میتوان تغییر داد. مثلا در مورد انتخاب لباس ها می توانید غیرمستقیم که به ایشان بی احترامی نشود، با او صحبت کنید
سلام .نمیشه تغییر داد آقای دکتر چون واقعا قیافه ی ما به هم نمیخوره همه میگن زشته .از طرفی هم میترسم که بعدا با یکی آشنا بشم یا ازدواج کنم که تو زرد از آب در بیاد ینی معتادی بد اخلاقی چیزی باشه .لطفا کمکم کنید